«رابین مونرو» برای گذارندن تعطیلات به جزیره ی ماکاتیا در جنوب اقیانوس آرام می رود؛ اما از طرف مجله ای که در آن کار می کند، برای انجام مأموریتی اضطراری به هاییتی فرا خوانده می شود. «کویین هریس» می پذیرد تا با هواپیمایش، «رابین» را به مقصد برساند و ...
«رابین مونرو» (هیچ) برای گذارندن تعطیلات به جزیره ی ماکاتیا در جنوب اقیانوس آرام می رود؛ اما از طرف مجله ای که در آن کار می کند، برای انجام مأموریتی اضطراری که به هاییتی فرا خوانده می شود. «کویین هریس» (فورد) می پذیرد تا با هواپیمایش، «رابین» را به مقصد برساند. هواپیما در میانه ی راه دچار نقص می شود و در جزیره ای ناشناخته فرود می آید. این دو شش روز و هفت شب در جزیره گیر می افتند.
رابین مونرو، سردبیر مجله نیویورک، و خلبان خشن کوین هریس، اگر بخواهند پس از فرود تصادف در یک جزیره متروکه دریاهای جنوبی زنده بمانند، باید تنفر دوجانبه خود را کنار بگذارند.
روبین مونرو ویراستار یک مجله نیویورکی و کوئین هریس خلبانی سرکش پس از سقوط هواپیمایشان در جزیره ای دور افتاده مجبور می شوند اختلافات خود را کنار گذاشته تا زندگی خود را نجات دهند...
با تعطیلات یک هفته عاشقانه جزیره گرمسیری با دوست پسر خود ، یک دختر جاه طلب و قاطع نیویورکی موافقت می کند که با تهیه یک داستان در یک جزیره همسایه به مجله خود کمک کند. تنها هواپیمای موجود توسط یک نوشیدنی سنگین آرام و بی روح که با او مشترکاً دوست ندارد ، هدایت می شود. اما او چاره ای ندارد و او نمی تواند پول را رد کند. وقتی هواپیما سقوط کرد و در یک جزیره خالی از سکنه با شانس کمی برای نجات فرود آمد ، هر دو آرزو می کردند که مقدمات دیگری - حداقل برای شروع کار - ترتیب داده باشند
دانلود فیلم Six Days Seven Nights 1998 (شش روز، هفت شب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
رابین مونرو، نماینده یک مجله طراحی مستقر در نیویورک، در یک موقعیت کوتاه در جزیرهای دور از اقیانوس جنوبی شرکت میکند که با مدیرش تماس میگیرد و از او میخواهد برای یک کار سخت به تاهیتی برود. بهترین راه برای رسیدن، با یک هواپیمای تک موتوره کوچک است، و تا حدودی در طول سفر خلبان به دلیل آب و هوای وحشتناک محدود می شود تا به یک جزیره کوچک خالی از سکنه برسد. ارابه فرود هواپیما یک بار دیگر آسیب می بیند و به این معنی است که آنها نمی توانند بلند شوند، و سخت افزار رادیویی در اثر طوفان خاموش و خاموش شد و امکان نجات آنها را بسیار دور از ذهن ساخت. خوشبختانه، به هر حال، رابین و خلبان، کوین هریس، در نهایت عاشق یکدیگر می شوند.
این یک رام کام است، باید چند مانع برای تحسین آنها وجود داشته باشد. رابین و کوین کاملاً معکوس هستند، او مردی افراطی از فعالیت و ستایشگر طبیعت است، در حالی که او یک نیویورکی آرام و متروپولیتن است. در ابتدا از یکدیگر بیزاری می یابند. به ویژه، رابین یک شریک زندگی دارد، صادقانه بدون شک، آنها با هم به تعطیلات آمده اند تا تعهد خود را ستایش کنند. کوین نیز به همین ترتیب دارای شخصیتی مهم است، یک بانوی جوان نزدیک به نام آنجلیکا، اگرچه به نظر نمیرسد که این رابطه مسئولیت عمیق زیادی را شامل شود، اساساً از جانب او نیست.
در واقعیت، مواردی مانند این میتواند نشان دهد. موانع جبران ناپذیر با وجود این، در یک کمدی رمانتیک، موانع کمتری نسبت به پیش پا افتاده های داستانی معمولی هستند. (مثلاً "You've Got Mail" بدیهی است که در آن سه اسناگ مشابه به طور مشابه بدون هیچ مشکلی شکست خوردند). سه رهنمود اساسی محبت و ازدواج در کمدی های عاشقانه را می توان به این صورت خلاصه کرد: 1) متضادها به یکدیگر متمایل هستند، 2) عزیزان معمولاً با بیزاری از یکدیگر پیش می روند، 3) نام بزرگ ستاره معمولاً خانم جوان را می گیرد، بنابراین شما نیازی به استرس برای عزیزان مختلف در افق نیست.
هریسون پاساژ به طور منظم یا با تجربیات فعالیتی، شبیه به مجموعههای «جنگ ستارگان» و «ایندیانا جونز»، یا سردکنندههای ستون فقرات سیاسی یا قانونی مرتبط است. "بازی های میهن پرست" یا "فراری". به این ترتیب، او شاید سرگرم کننده اصلی نیست که در حین نمایش افسانه یک کمدی سبک دل به آن فکر کنیم. او در «دختر کارگر» بهطور تکاندهندهای عالی بود (صرف نظر از اینکه «سابرینا» اشتباهی بود یا نه) و در اینجا، به عنوان کوین، میتواند از شخصیت معمولی خشن و کوتاه، اما ثابت و قابل اعتماد خود استفاده کند. برای تأکید بر تمایز با رابین روان تر و عمیق تر. بدیهی است که او تحت شرایط بیرونی افراطی خود، مردی است که در حوزههای قدرت، صرف نظر از اینکه آیا مشکلاتی را در برقراری ارتباط با آنها تجربه میکند یا خیر. . در حقیقت، تلاشهای کوتاهی برای تبدیل شش روز، هفت شب به یک فیلم تعهدی وجود دارد، زمانی که کوین و رابین نیاز به مبارزه با گروهی از افراد خصوصی دارند، اگرچه حتی وقتی خصوصیکنندگان میفهمند چگونه قایق خود را غرق کنند، اینها به طنز تبدیل میشوند. به نظر میرسد که آنها بیشتر شبیه دلقکهای بیقلب هستند تا دلقکهای بیقلب.
آن هچه احتمالاً این کار را برای تقویت تصویر خود به عنوان یک شخصیت غیرقابلطلب هالیوود بازی کرده است، علیرغم این واقعیت که رابین او ضربه زده است. من دقیقاً مثل همه خیلی خشن هستم نه بانوی جوانی که تصمیم می گرفتم در یک مکان دورافتاده با او اسیر شوم. رفتار او با فورترایت بدبخت، که دیوید شویمر او را احمقانه و در عین حال دوست داشتنی بازی می کرد، به علاوه به نظر من نسبتاً بی امان بود. (می توانم پیش بینی کنم که شویمر عموماً از کبوترکردن هر شخصیتی که بازی می کند بدش می آید و به من کمک می کند راس او را از «دوستان» به یاد بیاورم). به نظر می رسد که فیلمنامه نویسان نظر من را در مورد بی حوصلگی رابین به اشتراک گذاشته اند، زیرا صحنه ای نسبتاً غیرمحتمل را در آن گنجانده اند که در آن فوراثیت در حالی که هر دو نگران همدستان گم شده خود هستند، گلپر را به تخت خواب می برد. این فکر احتمالاً این بود که شفقت مخاطب نسبت به Forthcoming را با درخواست از این که او نیز به اندازه رابین در خیانت مقصر است، خراب کند. ما هرگز نمیفهمیم که احساسات فرانک با آنجلیکا چگونه پیشرفت میکند، با این حال، از آنجایی که او یک فرد فوقالعاده ناپخته است، هرگز واقعاً اهمیتی نمیدهیم.
فیلمی که بهطور کلی به من کمک شد آن را به خاطر بسپارم، آن کمدی رمانتیک فوقالعاده دهه هشتاد بود. کروکودیل داندی» که به همین ترتیب یک نویسنده زن جوان نیویورکی را برجسته میکند که به مکانی جذاب میرود و در آنجا تسلیم یک مرد فعالتر میشود. با این وجود، «کروکودیل داندی» فیلمی به مراتب برتر است که با سبک و طنز بسیار بیشتری به این موضوع پرداخته است. کوین هریسون قابل مقایسه با میک داندی پل هوگان نیست، یکی از شخصیت های کمیک خارق العاده تا کنون. «شش روز، هفت شب» تماشای بسیار دلپذیر و بیطبیعی را ایجاد میکند، اما هم به ذهن و هم به دانش ذهنی نیاز دارد که بهترین رامکامها را نشان میدهد. 6/10
دانلود فیلم Six Days Seven Nights 1998 (شش روز، هفت شب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من قبلاً برای برخی از فیلم های مختلف ایوان رایتمن ممیزی ساخته بودم. در نقطه ای که نیاز داشته باشد، می تواند طنزی بسازد که در همه اتاق ها شعله ور شود، مانند شکارچیان ارواح. آن فیلم داستان احمقانهای دارد، اما با سرگرمیهای مناسب همراه شده است که آن را به طرز چشمگیری در یک پیشفرض بسیار متزلزل مطرح کردهاند.
اما پس از آن فیلمهای مختلفی وجود دارد که رایتمن ساخته است که میتوانند سرگرمکنندههای خوبی داشته باشند، اما از دست دادن علامت گذاری در مناطق مختلف شش روز هفت عصر چنین فیلمی است. حقیقت را بگوییم، در صورتی که تطابق دوستانه هریسون پاساژ و آن هچه نبود، این یک ماجرای بسیار شلوغ بود.
با شروع در نیویورک، به طور خلاصه توضیح داده شده است. به وجود رابین مونرو (هچه) نگاه کنید. او که یک مصحح منهتن سریع صحبت میکند، با شریک زندگیاش فورچومینگ (دیوید شویمر) به تعطیلات میرود. چیزی که او در کسی مثل او پیدا می کند حدس هر کسی است.
قبل از رسیدن به جزیره Macatea، کوین هریس (پاساژ) باید آنها را به آنجا ببرد. یک خلبان. کوین و رابین دقیقاً این کار را نمی کنند. در حال حاضر ما متوجه شده ایم که این یک داستان متضاد خواهد بود، چیزی که فیلم مطیعانه ارائه می دهد.
مدیرش با رابین تماس می گیرد تا در حالی که او در Macatea است با یک کار مقابله کند، اما او واقعاً میخواهد کوین او را به یک جزیره دیگر بفرستد تا این اتفاق بیفتد. هواپیمای آنها در طوفان پیدا میشود و آنها به جزیرهای بیابانی محدود میشوند.
کوین و رابین اکنون که در هر سازمان دیگری گرفتار شدهاند، باید برای استقامت بجنگند تا اینکه بتوانند بفهمند چگونه از جزیره خارج شوید از نظر توطئه همین است. با فرض اینکه فیلم تا این لحظه برای شما یک نفر پیاده به نظر می رسد، به این دلیل است که تقریباً اینطور است.
زنجیره متفاوتی از موقعیت ها که منجر به رها شدن کوین و رابین در یک جزیره می شود، خوب است. به شیوه ای موثر هماهنگ و تنظیم شده است. در هر صورت، هنگامی که آنها در جزیره هستند، انگار ایوان رایتمن از فکر خارج شده است. او مطمئن نیست که آنها را مجبور به نزاع کند یا به دنبال راه هایی برای فرار باشد. با وجود تضاد غیرقابل انکار سنی (چیزی که آن دو تشخیص می دهند که من فکر می کردم ایده هوشمندانه ای بود) آنها یک تطابق محکم دارند. رابین یک نیویورکی معمولی و بی پروا است و کوین در هر مرحله از راه، ذهن تحقیرآمیز او را با ادراکات بدش هماهنگ می کند. بخشی از معاملات آنها حماقت تماشایی است، و حتی منطقی است:
کوین: "میدونی چطور یه خانم ناراحت میشه؟ ظاهر میشه. مردها از این نظر ساده هستند."
هریسون پاساژ در کل با شش روز، هفت شب توانایی طنز را نشان می دهد. کوین بخشی از خلق و خوی فروتنانه ایندیانا جونز و درون سخت و بی پروا هان سولو را دارد. پاساژ باید بر روی کارهای طنزآمیز دیگری تمرکز کند که روزهای فعالیت او پشت سر گذاشته شده است.
آن هچه معمولاً در تمام طول زندگی بیش از حد است، با این حال تماشای فلاش خاموش پورتیج او برای تماشای آن فوقالعاده سرگرمکننده است. من صحنه ای را دوست دارم که در آن هنگام سقوط هواپیما، تعداد زیادی از بالابرها را گرفته است، و در حالی که آنها در حال بررسی زندگی عاشقانه برنامه ریزی شده خود هستند.
اما همانطور که قبلاً گفتم، SDSN یک کار مبهم است. رایتمن با دیوانگی برای سرکار انداختن آنها، یک داستان فرعی درباره افراد خصوصی در جزیره تولید می کند. اگرچه نشاط آور است، اما ایده ظریف طرح را نشان می دهد. با این حال، در پایان کار فشاری ایجاد میکند، بهویژه زمانی که به نظر میرسد کوین و رابین اکنون که محبت خود را نسبت به یکدیگر اعتراف کردهاند، میمیرند.
من تصمیم نمیگیرم. برای دور زدن موضوع واقعی. آنها واقعاً از جزیره خارج می شوند، با این حال روشی که آنها این کار را انجام می دهند بسیار زیرکانه است، و من آن را برای شما خراب نمی کنم. هنگامی که آنها به منطقه مرکزی بازگشتند، در حال حاضر نیاز به مدیریت نتایج دارند، و اینکه چگونه تجربه آنها آنها را متحد کرده است. رابین کمبودی را جبران می کند که از زمانی که نیمه بهتر کوین او را ترک کرد، در زندگی غایب بود، و کوین باعث می شود تا رابین اذعان کند که آینده ای با استرایت ندارد (ممکن است در پنج دقیقه ابتدایی به او گفته باشم).
کوئین و رابین دقیقاً تریسی و هپبورن نیستند، با این حال خیلی هم عقب نیستند. علاوه بر این، زمانی که آنها در نهایت دور هم جمع شدند، واقعاً خوشحال شدم. فیلم Six Days Seven Evenings فیلم قابل قبولی است، با این حال من احساس می کنم ممکن است خیلی بیشتر باشد. پورتیج و هچه چنان نقاشی را به صورت دو نفره میکشند، که در یک محیط کاملاً منحصربهفرد، ممکن است این یک رویارویی واقعاً مرموز باشد.
دانلود فیلم Six Days Seven Nights 1998 (شش روز، هفت شب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من واقعاً شش روز، هفت شب را ترجیح دادم. در حالی که پروژه تا حدودی خاموش بود، من در واقع در شخصیت های اصلی شرکت کردم. به خصوص شغل آن هچه. فیلمبرداری به خوبی تمام شد و فیلمی بود که از نوع مرسوم هالیوود نیست که در استودیو اتفاق می افتد.
شش روز، هفت شب از آنجایی که جذاب است، نیمه احساسی است، فعالیت دارد و فیلمی نیست که برای تغییر چیزی ساخته شده باشد، عالی است. در اینجا شما یک فیلم مناسب دارید که وقتی به نمونه ای از انواع مختلف نیاز دارید تماشای آن عالی است. من احساس نمیکنم زمانی که در سینماها عرضه شد، آن را به نمایش گذاشتند، و اساساً به همین دلیل است که تا دو یا سه هفته قبل از آن که در تلویزیون بود هرگز آن را ندیدم. دوست داشتنی است!
من در آن شرکت کردم که شغل واقعاً زنانه به آن هچه داده شد. او برای این کار مناسب بود زیرا به طرز وحشتناکی دست کم گرفته می شود و من اعتماد دارم که این انتخاب های حرفه ای را برای او باز کرد. همانطور که من می خواهم فکر کنم، هچه می تواند تقلید و نمایش را منتقل کند. بخشی از آهنگسازی که در نظر گرفته شده بود جالب باشد (توسط پورتیج) قابل انجام نشد، با این حال آن بسیار سخت کار کرد. چیز دیگری که من در مورد او ترجیح میدهم این است که او احتمالاً در شکل شگفتانگیزی برای انجام این کار بوده است. هر فیلم دارای پایهها/خانمها است، با این حال واقعاً واضح بود که دو بازیگر اصلی دویدن، شنا و غیره انجام میدادند. به نظر می رسد که دادن نقش به هریسون پرتیج به عنوان مرد اصلی اشتباه بوده است. اعتراف میکنم که این دومین فیلمی بود که من او را در آن ظاهر میکردم. میدانم که از او انتظار میرود شبیه بهترین سرگرمیکننده امروزی باشد، اما من بیش از حد خیره نشدم. به هر حال، او واقعاً با تصویر یک خلبان افراطی که در یک جزیره رها می شود، مناسب نبود. چیز دیگری که به نظر من عجیب بود، دلیلی بود که دیوید شویمر نقش شریک زندگی مونرو را بازی کرد. به غیر از ناامیدی کلی علم روی پرده بین این دو، من نیز از ناتوانی هایی که به شخصیت او داده شد، ناراضی بودم. ترکیب برای او کسل کننده و بی اثر بود، و همچنین کل کار با او و گلپر. طاقت فرسا در واقع، شخصیت او لازم بود و فیلم بدون او قانونی به نظر نمی رسید، با این حال گروه باید شخص دیگری را به نمایش می گذاشت. مانند یک سرگرم کننده کمتر محبوب. من به هیچ وجه قصد ندارم در مورد کار و سرگرم کننده گلپر اظهار نظر کنم. صرفاً بد بود.
طرح داستان تخیلی بود، اما نسبتاً منحصر به فرد بود. این مانند جزیره گیلیگان بدون S.S. Minnow است، اما مانند چیزی متفاوت است که قبلاً دیده بودم. من نمی توانم خیلی به یاد بیاورم، اما متوجه می شوم که قبلاً تمام این فکر را دیده ام که "نمی توانم تو را تحمل کنم، اما باید به هر طریقی کنار بیاییم". مناطق عکسبرداری (منظره) در اطراف حرفه ای بود. شش روز، هفت شب در همه جا هوای مناسبی داشت. من علاوه بر این، ترفندهای مختلفی را که فیلم به آن نیاز داشت، دوست داشتم. مونرو و هریس در حالی که سعی میکردند در یک جزیره به سر میبرند، تناسب اندام داشتند و عالی به نظر میرسیدند.
سه موردی که من قطعاً آنها را رد کردم. یک - داستانی که حول افراد خصوصی می چرخید تا حدودی بی مزه و غیر اساسی بود. این فکر که پنج دقیقه طول می کشید ممکن بود فراموش شود و تاثیری نداشته باشد. دو - بعد از همه چیزهایی که هچه پشت سر گذاشت، صراحتاً در پایان، او در واقع به استفاده از لوازم آرایشی خود ادامه داد در حالی که این روند شدید شد. می دانم، موضوع شوخی نیست، بلکه همه چیزهای دیگر به طور کامل مورد بررسی قرار گرفت، من به سادگی ناامید شدم از اینکه دیدم چنین خطایی وجود دارد. به بیرون متوجه شد که چگونه یک هواپیما را تعمیر کند و واقعاً از آن الهام گرفت تا یک بار دیگر پرواز کند. ممکن است خلبان این کار را انجام داده باشد، اما من هنوز آن را نفهمیدم. اینها چیزهایی بودند که من چند مشکل را با آنها تجربه کردم، اما همه چیزهای دیگر خوشحال کننده بود.
در صورتی که به یک فیلم جذاب، سرگرم کننده و کوچک با بازیگران تا حدی عالی نیاز دارید، شش روز، هفت شب را تماشا کنید. علیرغم روند فکری اکثریت قریب به اتفاق، من مشاهده کردم که این یکی از بهترین فیلمها بود که داستانی سرراست دارد، اما به چیزی واقعاً جذاب تبدیل شده است.
دانلود فیلم Six Days Seven Nights 1998 (شش روز، هفت شب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تماشاگران فیلم و صاحب نظران درباره اینکه درباره فیلمهای ایوان رایتمن چه فکری کنند، موافق نیستند. احتمالاً اکثر افراد میگویند که اولین ساختههای او منحصربهفردترین و احمقانهترین ساختهها بوده است. بهترین مدل Apparition Busters (1984) است. در هر صورت، با گذشت زمان، رایتمن شروع به ساختن چند فیلم کوتاه مانند دوقلوها (1988)، پلیس کودکستان (1990) و جونیور (1994) کرد. سپس، در آن نقطه، او شروع به بازگشت به کمدی های معمولی معقول دیگر کرد. شش روز، هفت شب خاص در این گردهمایی است و چیزهایی دارد که باعث کارکرد آن می شود. مسئله این است که بیش از حد با ظرافت های مختلف مانع می شود که در هر صورت نمی تواند به یاد بیاورد که طراحی اصلی آن چه بوده است. داستان حول محور زوجی است که وقتی یکی از آنها به آنجا برمیگردد، به یک دور طولانی میروند. در هنگام بازگشت، همدست با خلبان در جزیره ای رها می شود و باید بفهمد که چگونه با هم تحمل کنند. طرح داستان آنقدرها هم خارق العاده نیست، با این حال نحوه اجرای آن به همین شکل است.
آن هچه و دیوید شویمر در نقش رابین و آتی در نقش تعطیلات زن و شوهر بازی می کنند. در آنجا آنها با خلبانان خود کوین (هریسون پورتیج) و آنجلیکا (ژاکلین اوبرادورز) ملاقات می کنند. دو نفری که در جزیره ای دور رها می شوند رابین و کوین هستند. در آنجا آنها متوجه می شوند که چگونه به تنهایی از پس آن بر بیایند. با این حال، طرح شویمر و اوبرادور حیاتی نبود. ممکن بود رابین کمی مرخصی گرفته باشد و با کوین رها شده باشد. اینطور نیست که شویمر یا اوبرادورها سرگرم کننده نیستند یا نمی توانند بازی کنند، با این حال منحنی های شخصیتی آنها در تمام مدت تعجب آور نیست و به وضوح به همین دلیل به پایان نمی رسد. در صورتی که زن و شوهری قرار است استراحت کنند و اولین کاری که معشوق شما انجام می دهد این است که به خانم های خوش اندام خیره شود، فکر می کنم ناظران فکر منطقی خواهند کرد که او به کجا می رود. این مطالب جدیدی نیست.
مایکل سیرینگ، نویسنده اولین بار، شخصیت هر فرد را به خوبی نشان میدهد، اما آنها یا فرسوده شدهاند یا به طرز عجیبی مطابقت دارند. انتخاب غیرمعمول دیگر فرافکنی در کنار هم بودن آن هیچه و هریسون پرتیج جای دارد. رابین و کوین پس از مدتی پس از فهمیدن اینکه چگونه با هم کنار بیایند، یک رابطه را ایجاد می کنند. در این مدت، پورتیج آن جوان قوی سابق نبود. بدیهی است که برخی افراد واقعاً او را جذاب میدانند، اما دیدگاه اکثر مردم این است که پاساژ به شدت پیر است و هر نوع رابطهای با خانمی در اواخر دهه 20 و اواسط دهه 30 دارد. این طبیعی است، (همه چیزها در نظر گرفته می شوند)، اما برای هدف فیلم، از آنجایی که سن تمرکز نیست، یک قطعه عجیب به نظر می رسد. تموئرا موریسون (معروف برای جانگو فت)، پریپیس کورتیس و دنی ترجو دیگر بازیگران شش روز، هفت شب هستند. تشخیص آنها در مواقعی دشوار است، اما با فرض اینکه آنها را ببینید، دیدن آنها جالب است.
طنز نیز جمعیت را از خط داستانی طبیعی یا شخصیت ها رها می کند. چه با توجه به احمق بودن سرراست یا واکنش کوین به فعالیت های رابین، واقعاً سرگرم کننده است. پورتیج بهترین جوک ها را دارد. برخی از آنها حتی به چیزی که ایندیانا جونز موافق است فکر می کند. به غیر از این که گول زدن همه چیز بیهوده نیست، کوین و رابین حتی با چند نفر از افراد پیشرو هم برخورد می کنند. یوسر. فیلمبرداری مایکل چپمن عالی به نظر می رسد. چشم انداز جزایر به سمت اقیانوس هیپنوتیزم کننده به نظر می رسد. در واقع، حتی امتیاز رندی ادلمن عالی است. موضوعی برای خطاب به کوین و رابین دارد و به نظر حیاتی می رسد. این کوک شامل کلیدهای پیانو است که متوالی ترین ساز از سازهایی نیست که برای پارتی به یادگار مانده است. این به عنوان یک تقلید پر می شود، اما چیز جدیدی نیست.
اجزای طنز سرگرم کننده است و به لطف بازیگران آن باعث می شود افراد بخندند. با این حال، فرافکنی در یک موقعیت فوری مشکل ساز است و آهنگسازی یک قطعه متعارف است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.