خلاصه داستان : ببینید چگونه سقوط می کنند سیمون حدود پنجاه نماینده فروش است. هنگامی که میکی، دوست پلیس او، هدف گلوله قرار می گیرد، او همه چیز را رها می کند تا قاتلان را پیدا کند. دو سال قبل، مارکس، یک قمارباز پیر، با فردریک، مرد جوانی که چندان باهوش به نظر نمی‌رسد، ملاقات کرد و شروع به تعقیب او در همه جا (به عنوان یک توله سگ) کرد و برای جلب رضایت مارکس نام خود را به جانی تغییر داد. البته داستان سایمون مربوط به مار...

Simon is a sales representative about fifty. When Mickey, his cop friend, is being shot, he leaves everything to find the murderers. Two years before, Marx, an old gambler, met Frederic, a young man that does not look very smart and started to follow him everywhere (as a puppy) and changed his name to Johnny to please Marx. Of course, Simon's story is related with Marx and Johnny's one. But the thriller is only a pretext for a psychological description of the three main characters.

خلاصه داستان : آلبرت دهوس در اواخر جنگ جهانی دوم در فرانسه زندگی می کند که پدرش قهرمان جنگ نبوده و مادرش یک همکار است. همسرش را رها می کند و به پاریس می رود. به تدریج او خود را با جنبش مقاومت تحت تأثیر قرار می دهد. آنها به او اعتماد دارند و او به آنها کمک می کند تا همکاران را ردیابی کنند

Set in France at the end of World War II Albert Dehousse finds out his father wasn't a war hero and his mother is a collaborator.

خلاصه داستان : آیا توماس همچنان مانند پدر شرور خود زندگی جنایتکارانه و بیرحمانه ای را سپری خواهد کرد یا آرزوی پیانیست شدن را دنبال خواهد کرد؟

Like his father, Tom is a real estate agent who makes his money from dirty, and sometimes brutal, deals. But a chance encounter prompts him to take up the piano and become a concert pianist. He auditions with the help of a beautiful, young virtuoso pianist who cannot speak French - music is their only exchange. But pressures from the ugly world of his day job soon become more than he can handle.

خلاصه داستان : او تقریباً ناشنوا است و او لب‌خوانی می‌کند. او یک محکوم سابق است. او می خواهد به او کمک کند. او فکر می کند هیچ کس جز خودش نمی تواند کمک کند.

She is almost deaf and she lip-reads. He is an ex-convict. She wants to help him. He thinks no one can help except himself.

خلاصه داستان : آلین بلژیک را به مقصد فرانسه ترک می کند. او با زنی بنام استفانی که تعلیم دهنده نهنگ های قاتل است آشنا می شود و..

Put in charge of his young son, Ali leaves Belgium for Antibes to live with his sister and her husband as a family. Ali's bond with Stephanie, a killer whale trainer, grows deeper after Stephanie suffers a horrible accident.

خلاصه داستان : فرستاده شده، فیلمی فرانسوی درام جنایی به کارگردانی ژاک اودیار است. یک جوان به زندانی در فرانسه منتقل می‌شود و در آنجا وارد یک باند مافیایی می‌شود…

Sentenced to six years in prison, Malik El Djebena is alone in the world and can neither read nor write. On his arrival at the prison, he seems younger and more brittle than the others detained there. At once he falls under the sway of a group of Corsicans who enforce their rule in the prison. As the 'missions' go by, he toughens himself and wins the confidence of the Corsican group.

خلاصه داستان : امیلی با کامیل آشنا می‌شود که جذب نورا می‌شود، نورا که با آمبر در ارتباط است. سه دختر و یک پسر - آنها دوست هستند، گاهی اوقات عاشق و اغلب هر دو...

Émilie meets Camille who is attracted to Nora, who crosses paths with Amber. Three girls and a boy – They're friends, sometimes lovers and often both.

خلاصه داستان : Dheepan یک مبارز آزادی تامیل ، یک ببر است. در سریلانکا ، جنگ داخلی در حال پایان است و شکست نزدیک است. دئپان تصمیم می گیرد که فرار کند و دو غریبه - یک زن و یک دختر کوچک - را با خود بگیرد و امیدوار باشد که آنها تقاضای پناهندگی در اروپا را برای او آسان کنند. با رسیدن به پاریس ، "خانواده" از خانه ای موقت به خانه دیگر منتقل می شوند تا اینکه دپان به عنوان سرایدار یک بلوک مسکونی فرسوده در حومه شهر کار پیدا می کند. او برای ساختن زندگی جدید و خانه واقعی برای "همسر" و "دخترش" کار می کند ، اما خشونت روزمره ای که با آن روبرو می شود ، به سرعت زخم های جنگی خود را دوباره باز می کند و دئپان مجبور می شود برای محافظت از افرادی که امیدوار است

Three people who have lost everything, a soldier tired of fighting, a young woman and a little girl, pose as a family to escape the civil war in Sri Lanka. They emigrate to France and settle in a chaotic neighborhood on the outskirts of Paris, where apparently the law no longer exists; but they, who barely know each other, struggle to survive there, even when the ghosts of war begin to haunt them again.

خلاصه داستان : در سال 1851، وقتی که تب طلا رخ می دهد، چارلی و ایلای به‌دنبال کشتن هرمن کرمیت وارم راهی کالیفرنیا می شوند که در این مسیر اتفاقات بسیاری رخ می دهد و ...

Oregon, 1851. Hermann Kermit Warm, a chemist and aspiring gold prospector, keeps a profitable secret that the Commodore wants to know, so he sends the Sisters brothers, two notorious assassins, to capture him on his way to California.