خلاصه داستان :

Patients with serious lung diseases, who are now in a sanatorium, tell us about their thoughts and feelings.

خلاصه داستان : آرام مردی پس از یک محکومیت سه ساله سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند...

A young man in his twenties leaves prison after a three-year sentence. He wants to start a new life in a place where he is not known and dreams only of a job, a wife and a family. He succeeds partially in fulfilling these dreams, but then runs into a conflict on a construction job between the corrupt boss and fellow workers secretly planning a strike. He becomes a pawn in one camp while remaining true to his ideals in the other. Filmed in 1976 and shelved for five years.

خلاصه داستان : افراد با سن، حرفه و موقعیت اجتماعی مختلف به دو سوال ساده پاسخ می دهند: چه کسانی هستند و از زندگی چه می خواهند.

People of different age, profession and social status answer two simple questions: who they are and what they want from life.

خلاصه داستان : 1970. پس از بحث ها و مذاکرات غیر صادقانه ، تصمیم گیری در مورد این که یک کارخانه بزرگ شیمیایی جدید در چه مکانی ساخته شود و Bednarz ، یک حزب صادق حزب ، مسئولیت ساخت را به عهده بگیرد. او قبلاً در شهر كوچكی كه قرار است كارخانه احداث شود زندگی می كرد ، همسرش در آنجا یك حزب فعال بود و از آن خاطرات ناخوشایندی دارد. اما او این وظیفه را تعیین می کند که این اعتقاد را دارد که مکانی را برای زندگی و کار مردم درست خواهد کرد. با این حال ، مقاصد و عقاید وی با کسانی از اهالی شهر که اساساً به نیازهای کوتاه مدت خود توجه دارند ، در تعارض است. نا امید ، بدنارز پست خود را رها می کند

When a political decision is made as to the location of a new large chemical factory, Stefan Bednarz is put in charge of it. This honest communist party man has to confront the local community opposing the construction.

خلاصه داستان : همسر وکیل اخیراً فوت شده سعی می کند با غم و اندوه پس از فقدان خود کنار بیاید و آخرین پرونده وی را در دادگاه ادامه دهد.

1982, Poland. A translator loses her husband and becomes a victim of her own sorrow. She looks to sex, to her son, to law, and to hypnotism when she has nothing else in this time of martial law when Solidarity was banned.

خلاصه داستان : دو داستان موازی در مورد دو زن یکسان ؛ یکی در لهستان زندگی می کند ، دیگری در فرانسه. آنها یکدیگر را نمی شناسند ، اما با این وجود زندگی آنها کاملاً به هم پیوسته است.

Véronique is a beautiful young French woman who aspires to be a renowned singer; Weronika lives in Poland, has a similar career goal and looks identical to Véronique, though the two are not related. The film follows both women as they contend with the ups and downs of their individual lives, with Véronique embarking on an unusual romance with Alexandre Fabbri, a puppeteer who may be able to help her with her existential issues.

خلاصه داستان : یک مرد جوان ساده لوح و بی تجربه از زنی که در آن سوی حیاط زندگی می کند جاسوسی می کند و عاشق او می شود. او شروع به استفاده از ترفندهایی می کند که امیدوار است به ملاقات آنها منجر شود...

19-year-old Tomek whiles away his lonely life by spying on his opposite neighbour Magda through binoculars. She's an artist in her mid-thirties, and appears to have everything - not least a constant stream of men at her beck and call. But when the two finally meet, they discover that they have a lot more in common than appeared at first sight...

خلاصه داستان : یاسک (میروساو باکا) سوار تاکسی می شود که والدمار (جان تسارز) رانندگی می کند ، به او می گوید که به مکانی دور افتاده برود

Jacek climbs into the taxi driven by Waldemar, tells him to drive to a remote location, then brutally strangles him, seemingly without motive.

خلاصه داستان : ویتک دنبال قطار می دود. سه تغییر در مورد اینکه چگونه چنین حادثه به ظاهر پیش پا افتاده ای می تواند بقیه زندگی ویتک را تحت تاثیر قرار دهد دنبال می شود...

Witek runs after a train. Three variations follow on how such a seemingly banal incident could influence the rest of Witek's life.

خلاصه داستان : "فیلیپ" هنگام تولد اولین فرزندش یک دوربین فیلمبرداری 8 میلیمتری خریداری می کند.چون این اولین دوربین در شهر است رئیس حزب محلی به او لقب عکاس رسمی شهر را می دهد...

Filip buys an 8mm movie camera when his first child is born. Because it's the first camera in town, he's named official photographer by the local Party boss. His horizons widen when he is sent to regional film festivals with his first works but his focus on movie making also leads to domestic strife and philosophical dilemmas.

خلاصه داستان : ده فیلم تلویزیونی درام، هر کدام بر اساس یکی از ده فرمان.

Originally made for Polish television, “The Decalogue” focuses on the residents of a housing complex in late-Communist Poland, whose lives become subtly intertwined as they face emotional dilemmas that are at once deeply personal and universally human. Its ten hour-long films, drawing from the Ten Commandments for thematic inspiration and an overarching structure, grapple deftly with complex moral and existential questions concerning life, death, love, hate, truth, and the passage of time.

خلاصه داستان : داستان فیلم برگرفته از کتابی سگانه نوشته شده توسط Kieslowsk که در سه جلد آن به سه شعار آزادی،برابری و وحدت اشاره می کند . در سری اول این کتاب ، آزادی، داستان از شخصیتی به نام Julie با بازیگری Juliette Binoche شروع می شود که همسر خود که یک نویسنده معروف می باشد به همراه دخترش در یک سانحه تصادف از دست می دهد. در حین بیمارستان بعد از تصادف بعد از دست دادن خانواده اش اقدام به خودکشی می کند اما شهامت کافی برای انجام این کار را ندارد. بعد از مرخص شدن از بیمارستان محل قبلی خود را ترک می کند و بدون برداشت هیچ وسایلی در آپارتمانی واقع در پاریس برای خود زندگی جدیدی شروع می کند زندگی که در آن برای آزادی خودش سعی و تلاش می کند و

The wife of a famous composer survives a car accident that kills her husband and daughter. Now alone, she shakes off her old identity and explores her newfound freedom but finds that she is unbreakably bound to other humans, including her husband’s mistress, whose existence she never suspected.

خلاصه داستان : فیلم معنی سیاسی پنهانی دارد: ناتوانی جنسی کارول و درماندگی مالی او در فرانسه، و ترقی متعاقب آن، به‌منزله‌ی یک سرمایه‌دار قدری مشکوک، کوشش‌های لهستان برای برون‌رفت از اوضاع نامساعدش، در محدوده‌ی اروپا، را آینگی می‌کند. هم‌چون در آبی، فیلم‌برداری سفید هم برداشت از رنگ به‌کاررفته در عنوان را دشوار می‌سازد: آسمان، تقریباً همیشه، سفید است و چشم‌انداز لهستان پرف‌پوشیده و سفید به‌تصویر درآمده است. هم‌چنین، غلیان سفید نشان ارگاسم تأخیری است. هم‌چون دو فیلم دیگر از سه‌گانه‌ی رنگ‌ها، سفید هم مشتمل بر صور و سمبل‌های بسیاری است که در نگاه اول بی‌ربط می‌نمایند، اما با پس‌نگاه‌ها و پیش‌نگاه‌ها و ارجاع به دو فیلم دیگر این سه‌گانه ارتباطشان روشن می‌شود. در صحنه‌ی آغازین در دادگاه، ژولیت بینوش، بازیگر نقش ژولی در آبی، اتفاقاً، وارد اتاق دادگاه می‌شود، که این صحنه در فیلم پیشین دیده شده است.

Polish immigrant Karol Karol finds himself out of a marriage, a job and a country when his French wife, Dominique, divorces him after six months due to his impotence. Forced to leave France after losing the business they jointly owned, Karol enlists fellow Polish expatriate Mikołaj to smuggle him back to their homeland.

خلاصه داستان : یک مدل کشف می کند که یک قاضی بازنشسته مشتاق حمله به حریم خصوصی افراد است.

Valentine, a student model in Geneva, struggles with a possessive boyfriend and a troubled family. When she runs over a dog, she discovers that its owner, a retired judge, is illegally wiretapping and eavesdropping on his neighbors' phone calls. Although Valentine is outraged, she develops a strange bond with the judge – and as the two become closer, she finds herself caught in the middle of events that could change her life.