خلاصه داستان : Iremar در رودو در شمال شرقی برزیل کار می کند. از خانه اش ، کامیونی که برای حمل حیوانات استفاده می کرد ، او رویای آینده ای در صنعت پررونق پوشاک منطقه را در سر می پروراند.

Iremar works at the rodeo in North East of Brazil. From his home, the truck he uses to transport the animals, he dreams of a future in the region's booming clothing industry.

خلاصه داستان : سه نوجوان که در شهر ساحلی سائوپائولو زندگی می کنند، در حالی که دوستی خود را حفظ می کنند، در میان دنیای موسیقی، مواد مخدر و مذهب، رویاهای خود را دنبال می کنند ... * فصل اول به صورت کامل اضافه شد.

Told through three different characters' perspectives, the story of Sintonia explores the interconnection of the music, drug traffic, and religion in São Paulo. In the quest to be somebody, many paths will converge.

خلاصه داستان : دورا ، پیرزنی بی روح ، در ایستگاه مرکزی ریودوژانیرو کار می کند ، برای مشتریان نامه می نویسد و از طریق پست برای آنها می نویسد. او از مشتریان متنفر است و آنها را "سطل آشغال" می نامد. ژوزو پسری 9 ساله است که هرگز با پدرش ملاقات نکرده است. مادر او از طریق دورا برای پدرش نامه می فرستد. وقتی او در یک تصادف رانندگی می میرد ، دورا ژوزو را می گیرد و با او سفری می کند تا پدرش را پیدا کند

An emotive journey of a former school teacher, who writes letters for illiterate people, and a young boy, whose mother has just died, as they search for the father he never knew.