خلاصه داستان : داستان درمورد لوسی و شوهرش پائول که یک جراح هست میباشد ، پائول به تازگی رفتار عجیب و غریبی از خود نشان میدهد اما حقیقت پشت این رفتار بسیار پیچیده است...

They are the perfect French haute bourgeois couple: Paul is a respected surgeon and Lucie cooks and gardens exquisitely. But now, in the autumn of his life, Paul can’t resist the lure of an ambiguous and dangerous relationship with a mysterious young woman. Might there be something sinister behind the roses delivered to his office and the “chance” meetings?

خلاصه داستان : یک نقاش و یک سوپر مدل تظاهر به زن وشوهر بودن میکنند تا ازدواج مدیر عامل شرکت را نجات دهند...

Caught by tabloid paparazzi with his mistress Elena, a famous and beautiful fashion model, billionaire Pierre Levasseur tries to avoid a divorce by inventing a preposterous lie. He uses the presence of a passerby in the photo to claim to his wife that it's not him Elena is seeing but the other man, one François Pignon. Pignon is a modest little man who works as a parking valet. To make the story convincing, Elena has to move in with Pignon.

خلاصه داستان : خلاصه داستان پیرزنی که در سرای سالمندان زندگی می‌کند به خانه برمی‌گردد تا روزهای پایانی عمرش را در خانه‌اش و کنار فرزندانش که هر کدام گوشه‌ای به زندگی خود مشغولند بگذراند. گرمی حضور مادر در خانه، فرزندان را به دور هم جمع میکند و در این مجال فیلم به معرفی شخصیتهای داستان می‌پردازد ...

Henri Verneuil was born Achod Malakian of Armenian parentage on October 15, 1920, in Rodosto, Turkey, and his family fled to France and settled in Marseilles when he was a young child. He later recounted his childhood experience in the novel Mayrig, which he dedicated to his mother and made into this 1991 film with the same name.

خلاصه داستان : سه نوجوان قصد دارند بودجه لازم را برای افتتاح فروشگاه رویایی خود در آمریکا بدزدند ، اما اوضاع بهم ریخته است.

With the ambition to start a boutique overseas but without the means to do so, Nathalie finds herself in a desperate situation, where she would do anything to acquire what she needs. Along with her boyfriend, Eric, and his friend Bruno, she concocts a plan where she seduces clueless men and accompanies them to their places, then allows Eric and Bruno to break in. But the three soon encounter trouble after one of their schemes ends in murder.

خلاصه داستان : یک فیلم موزیکال که در آن هر خط خوانده می شود. این قاب مربوط به کارگران هنگام اعتصاب است. آنها همچنین تظاهرات را آماده و اجرا می کنند. دو رابطه شخصی در این زمینه شکل می گیرد. فرانسوا دوست دختر باردار خود ویولت را رها می کند. وقتی او سعی می کند از رفتار خود دفاع کند و او را بهانه کند ، احساس می کند که حتی بیشتر بی انصافی شده است. او با یک دختر فوق العاده زیبا و فوق کلاس ، ادیث آشنا شده بود و هر دو بلافاصله غرق در شور واقعی و متقابل شدند. ادیت در یک ازدواج بسیار نامناسب زندگی می کرد. او دختر بیوه ای بود که فرانسوا اتاق خود را از آن اجاره کرد. با این وجود ، او را در خیابان ملاقات کرد ، جایی که او فقط کت خز خود را باز کرد و زیر آن نشاسته بود

Set against the backdrop of an increasingly violent strike, a worker falls in love with the middle-class daughter of his landlady.

خلاصه داستان : ساکت باش یا دهنتو ببند (به فرانسه !Tais-toi) (و نام انگلیسی Ruby & Quentin رابی وکنتن) نام فیلمی کمدی به زبان فرانسه با بازی ژرار دوپاردیو و ژان رنو است. و محوریت داستان در مورد دو نفر که به دلایل گوناگون به زندان افتاده‌اند، از زندان می‌گریزند و رویدادهای متفاوتی در این میان برایشان به وجود می‌آید

After hiding his loot and getting thrown in jail, Ruby, a brooding outlaw encounters Quentin, a dim-witted and garrulous giant who befriends him. After Quentin botches a solo escape attempt, they make a break together. Unable to shake the clumsy Quentin Ruby is forced to take him along as he pursues his former partners in crime to avenge the death of the woman he loved and get to the money.

خلاصه داستان : یک اوباش بازنشسته پس از اینکه با 22 گلوله در بدنش توسط دوست سابق دوران کودکی‌اش رها شد، به انتقام‌جویی می‌پردازد.

Charly Matteï has turned his back on his life as an outlaw. For the last three years, he's led a peaceful life devoting himself to his wife and two children. Then, one winter morning, he's left for dead in the parking garage in Marseille's Old Port, with 22 bullets in his body. Against all the odds, he doesn't die...