خلاصه داستان : سانگ تائه، یک مدیر بازاریابی بیوه با یک پسر و دختر، عاشق یکی از کارمندانش به نام می یونگ، مادری مجرد با سه فرزند خودش می شود. این زوج در کنار هم شادی واقعی را تجربه می کنند در حالی که از طریق کشمکش کار می کنند.

Sang-Tae is left with his two children after his wife passes away. Since that time, he lives with his two kids and parents-in-law. He works as a marketing team leader for a fashion brand. Mi-Jung works as an assistant manager at the same fashion company. 3 years ago, her husband had an affair with her friend and left her. She couldn't tell her kids the truth about their father and lied that their father went to work in America. To this day, the children still believe that their father is in America. Sang-Tae and Mi-Jung never thought about falling in love again, but they fall in love with each other.

خلاصه داستان : خانواده ی وانگ با مشکلات زیادی روبروست. یکی از اون مشکلات دختر بزرگشونه. وانگ سوباک با یه مرد از یه خونواده ی پولدار ازدواج می کنه. بعد از اینکه شوهرش ور شکست می شه دوباره بر می گرده پیش خونوادش. دختر دوم خونواده هم، یعنی هوباک، با وضعیت بد مالی شوهرش دست و پنجه نرم می کنه و دختر سوم هم می خواد از شغل معلمی دست بکشه تا به رویای خودش یعنی نویسندگی برسه …

Wang Subak, the eldest daughter of the Wang family, had married into a wealthy family. But after her husband Ko Minjung goes bankrupt, she and her family have to move back into her parents' home. Second daughter Hobak is also having financial difficulties with her jobless husband Heo Sedal, while third daughter Gwangbak suddenly decides to quit her stable job as a teacher to pursue her dream of becoming a writer. Navigating the pressures of their circumstances will test every member of the family as they struggle to find happiness and love.

خلاصه داستان : یئو بونگ سون از روستا به سئول نقل مکان می‌کنه تا والدینش رو پیدا کنه. درکاخ آبی ریاست جمهوری شغلی به عنوان دستیار آشپز پیدا می کنه و عاشق پسر رئیس جمهور، جانگ جون وون میشه. جانگ جون وون متاهل و فرزندی پنج ساله داره و همسرش درحال دست و پنجه نرم کردن با زوال عقله. همزمان محافظ خانوادگی رئیس جمهور، بونگ کی دل به بونگ سون میده و باعث تشکیل مثلثی عاشقانه میشه. این سریال سِیر احساسی بونگ کی و بخشندگی بونگ سون که باعث جذب مردان میشه رو پیگیری می‌کنه.

Love Truly is a 2006 South Korean television series starring Eugene, Lee Min-ki and Ryu Jin. It aired on MBC from April 8 to August 6, 2006 on Saturdays and Sundays at 19:55 for 34 episodes.

خلاصه داستان : کیونگ مین، یک دانشجوی حقوقه که در تنگنای ناامیدکننده ای قرار داره، بنابراین تصمیم می گیره به دوست فقیر هه ریون، جونگ یون کمک کنه. این شروعی برای دوستی متزلزل بین اونهاست که به نوعی با زندگی هر دوی اون‌ها زیر یک سقف یا به عبارت دقیق تر زندگی در اتاقی بالای پشت بام یک ساختمان قدیمی به پایان می رسه. روش‌های گستاخانه کیونگ مین با زندگی ساده جونگ یون در تضاده، چون او دائما از مهربانی و طبیعت خوب جونگ یون استفاده می‌کنه.

Kyung Min, a law student, is in desperate straits, so he decides to take it upon himself to help Hye Ryun's poor friend, Jung Eun. This is the beginning of an extremely volatile friendship that somehow ends with the two of them living together under one roof, or to be more specific, living in a room on top of the roof of an old building. Kyung Min's bratty ways clashes with Jung Eun's simple living, as he steadily takes advantage of her kindness and good nature.

خلاصه داستان :

Han Ji-eun is a naive writer who got swindled out of everything she owned including her house by her best friends. Stranded in China, She managed to borrow money from an actor Lee Young-jae to return to Korea. On her return, she found out that her house was bought by Lee Young-jae. In an attempt to get her possessions back, she entered in a contract marriage with Young-jae for one year. In spite of losing all, Ji-eun manages to be cheerful and takes things in strike and the business relationship between the two becomes personal as they start to rely and care for each other.

خلاصه داستان : این سریال که بر اساس یک وب کمیک ساخته شده داستان سه نفری را بیان میکند که برای گرفتن انتقام های شخصی خود با یکدیگر متحد میشوند. این سه هر کدام زندگی متفاوتی داشته اند یکی یه ماهی فروش ساده یکی خانه دار و دیگری هم نازپروده خانواده ای ثروتمند بوده است…

Women gather power to revenge on targets, as well as uncover social injustice.

خلاصه داستان : جانگ میری در بچگی به فرزند خواندگی خانواده ای در ژاپن پذیرفته میشود اما این خانواده چنان با وی رفتار بدی دارند که او برای فرار از این زندگی رو به صاحب یک بار می آورد و از او میخواهد که در بار به وی کار بدهد، میری که مشهورترین گیشای بار میشود، بعد از مدتی از این زندگی نیز خسته شده و به کره فرار میکند تا در آنجا زندگی جدیدی را شروع کند اما از انجایی که ویزای کره را ندارد مجبور میشود دست به هر کاری بزند تا در کره بماند، وی با جعل اسناد و مدارک تحصیلی، در یک هتل معروف به عنوان مترجم ژاپنی استخدام میشود و برای رسیدن به موفقیت های بیشتر با مدیر هتل دوست میشود، وقتی به اندازه کافی از این مدیر به مقاصدش رسید، طعمه بهتری می یاید..

Based loosely on the story of a discredited Dongguk University professor who falsified her educational background, Miss Ripley is the story of orphan Jang Mi Ri who, like the Talented Mr. Ripley, lives her life from one lie to the next. At a job interview, she starts down her dark path in earnest, when she tells a simple lie about her education. From there, the tale of Miss Ripley weaves into the lives of two very important rivals: Jang Myung Hoon and Yutaka, both of whom are in the hotel industry and fall in love with the deceitful protagonist. To complicate things, Mi Ri's childhood acquaintance, Hee Joo, can see through all the lies.

خلاصه داستان : هان دونگ جو (مکس چانگمین) و لی دا جی (لی یون هی) زمانی به شدت عاشق بودند و پس از تلاش برای متقاعد کردن والدین خود در 19 سالگی ازدواج کردند، اما آنها پس از شش ماه طلاق گرفتند. شش سال بعد، آنها به طور تصادفی ملاقات می کنند...

A divorced couple who married when they were 19 meet six years later and rediscover their feelings for each other.

خلاصه داستان : «پاستا» یک داستان عاشقانه غیر متعارف است که حول آشپزخانه یک رستوران ایتالیایی، La Sfera می چرخد.

Pasta follows the dreams and successes of a young woman who aspires to become an elite chef at La Sfera Italian restaurant.