خلاصه داستان : این سریال به داستان زندگی لیلا که یک وکیل سی ساله است و همکارانش که در یک دفتر حقوقی کار می‌کنند می‌پردازد. این وکیل جوان بعد از یک جدایی دردناک، همزمان که با دنیای پیچیده‌ی روابط آشنا می‌شود، با مشکلات دنیای مدرن هم دست و پنجه نرم می‌کند…

After a painful breakup, a young lawyer dives head first into the confusing world of modern dating, with the unwavering support of her best friends.

خلاصه داستان :

خلاصه داستان :

A group of old friends get together to be with their beloved aunt/grandmother who took care of them when they were kids for her last days. And things get complicated.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : بیهتر که یه خانم جوانِ تشنه‌ی دوست داشته شدن بود، عدنان ضیاگیل را که یک مرد ثروتمند و محترم ولی از لحاظ سنّی بزرگتر از او بود را برای خلاصی از شرّ مردهایی که مادرش به او قالب میکرد، انتخاب کرد اما زمان زیادی نگذشت که متوجه شد میزان توجه شوهرش به او، راضیش نمی‌کند. بیهتر با بهلول، عضو جوان و خوشتیپ خانواده ضیاگیل، وارد یک رابطه ممنوعه شد و برای این عشق حتی مرگ را هم به جان خرید…

Bihter, who is desperate for love, sees Adnan, a wealthy and respected older guy, as a way out of the stereotype that society and her materialistic mother have given her. But she soon discovers that she is not satisfied with his attention and has other needs.

خلاصه داستان : داستان درباره مردی به نام “مسعود” است که برای مراسم تدفین مادرش به روستایش برمی‌گردد؛ اوضاع مطابق میلش پیش نمی‌رود و مجبور می‌شود مدت بیشتری آن‌جا بماند. سپس به خاطر برادرش “موسی” خود را میان منطقه‌‌ای که گنج در آن پنهان شده میابد…

Mesut, a civil servant who returns his hometown to bury his mother, is dragged into by his younger brother Musa to a treasure hunt and finds himself tangled up with a murder.

خلاصه داستان : عزیزه همراه سه فرزندش و مادر همسرش درگیر یک مجادله و سختی قرار دارند ، همسری داره که بیشتر از جونش دوسش داره و درگیر یک زندگی سخت و فشار اقتصادی و در تلاش برای زندگی و بزرگ کردن فرزندانش! در سال 1919ستاره ی زیباییها و بسیار بلند پرواز (هیلال)دختر جوونی که بسیار طرفدار داشت در کشورش همانند ماه میدرخشید ، علی کمال عشق پنهان و دردناکی بود که در قلبش پنهان کرده بود و علی پسر لاتی بود.عزیزه از ماجرای عاشقانه ی این دو خبر داشت و …

Azize finds herself with her 3 children and mother-in-law in a difficult fight. She raises her children while fighting the difficulties of the war period and her husband's absence whom she loves more than anything. It's about war, love, greed, treason and sacrifice.

خلاصه داستان : این سریال داستان زندگی دختری به اسم مَلَک است که توسط تونا که با هم بزرگ شده بودن بازی داده میشه و درنتیجه پدرش بخاطر گناهی که مرتکب نشده بود اونو از هم از خونه بیرون میکنه و هم از ارث محرومش میکنه. سال ها بعد که مَلَک برای مراسم تشییع جنازه ی پدرش برمیگرده یه زن بیوه با دو بچه است…

خلاصه داستان : ارجمند شخصی است که تلاش میکنه عدالت رو به روش خودش برقرار کنه و فساد رو از جامعه ریشه کن کنه و در این مسیر با دو جوان به اسم های هلن و ساواش برخورد میکنه که به نظر اون دنبال هدف های یکسانی هستند و سرانجام…

The protagonist of the story, Ercüment Çözer rebels against disrespect and rudeness that we tend to avoid, ignore and eventually forget. Ercüment Çözer is a sociopath obsessed with the idea of respect. However, this time, he is not alone on his obsessive journey. The young lovers Helen and Savas, who have just stepped foot into the real world, find themselves in the middle of difficult situations after being mistreated by a group of people and end up being responsible for a chain of murders that take place in Istanbul. The concept of disrespect instantly turns into a social and mediatic struggle between the two generations. As for the mediatic follow up, Turkey’s most famous morning show host, Hasret will undertake it, however, nobody knows that she is also about to take part in this journey on another level. By getting to the core of this obsession, we will be witnessing the reflection it has on society.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : “فرات” که آژانس تبلیغاتی‌اش ورشکست شده و غرق در بدهی است، از طریق کلاس یوگایی که شرکت می‌کند عاشق دختر خواننده می‌شود.. “لیدیا” دختری است که زندگی با خانواده ثروتمند و شغل معماری‌اش را رها کرده و برای گذراندن زندگی‌ای ساده، ترانه می‌خواند.. در راهی که فرات و لیدیا باهم برای پیدا کردن خودشان وارد آن می‌شوند، چیزهایی در انتظارشان است که از آن‌ها بی‌خبرند..

After his ad agency goes bankrupt, an indebted Fırat falls for a singer at a yoga retreat and joins her on a journey of self-realization.

خلاصه داستان : جوانی که در استانبول مدرن زندگی می کند ، با پیوندهای خود با یک دستور مخفی باستانی ، تلاش می کند تا شهر را از دست دشمن جاودانه نجات دهد.

The epic adventure of Hakan, a young shopkeeper whose modern world gets turned upside down when he learns he’s connected to a secret, ancient order, tasked with protecting Istanbul.