خلاصه داستان : یک پدرسالار خشن و کوتاه مدت یک خانواده طبقه کارگر زندگی خود را می بیند و روابط اطرافش را به آرامی باز می کند.

The family of Raymond, his wife Val and her brother Billy live in working-class London district. Also in their family is Val and Billy's mother Janet and grandmother Kath. Billy is a drug addict and Raymond kicks him out of the house, making him live on his own. Raymond is generally a rough and even violent person, and that leads to problems in the life of the family.

خلاصه داستان : نگاهی برش زندگی به یک زوج شیرین طبقه کارگر در لندن ، شرلی و سیریل ، مادرش ، که به سرعت پیر می شود و فراموشکار می شود ، همسایگان وحشتناک مادر از طبقه متوسط و خواهر پرمدعای سیریل و شوهر سرحال. شرلی بچه می خواهد اما سیریل که مارکس را می خواند و می خواهد دنیا کامل باشد ، تمایلی ندارد. مادر سیریل خودش را قفل می کند و باید از همسایه های شیطون خود کمک بخواهد. سپس والری ، خواهر سیریل ، یک جشن غافلگیرکننده برای 70 سالگی مادر برگزار می کند ، فاجعه ای از ابتدا تا انتها. شرلی همه چیز را با هم نگه می دارد و ممکن است او و سیریل کلاه هلندی خود را کنار بگذارند

Slice-of-life look at a sweet working-class couple in London, Shirley and Cyril, his mother, who's aging quickly and becoming forgetful, mum's ghastly upper-middle-class neighbors, and Cyril's pretentious sister and philandering husband. Shirley wants a baby, but Cyril, who reads Marx and wants the world to be perfect, is reluctant. Cyril's mum locks herself out and must ask her snooty neighbors for help. Then Cyril's sister Valerie stages a surprise party for mum's 70th birthday, a disaster from start to finish. Shirley holds things together, and she and Cyril may put aside her Dutch cap after all.

خلاصه داستان : استوارت بازگشت به زندگی گذشته یا استوارت زندگی یک عقب مانده؛ فیلمی بیوگرافی به کارگردانی دیوید اتوود و با بازی بندیکت کامبربچ و تام هاردی است. استوارت شورتر یک بی خانمان با گذشته ای خشونت آمیز است که با نویسنده و عضو خیریه ای با نام الکساندر مسترست ملاقات می کند…

Story about the remarkable friendship between a reclusive writer and illustrator and a chaotic homeless man, whom he gets to know during a campaign to release two charity workers from prison.