خلاصه داستان : لوک و کیت در یک کارخانه آبجوسازی در شیکاگو جایی که مدام مشغول نوشیدن و عشق بازی هستن همکارند. آن ها برای هم ساخته شدند ولی مشکلی وجود دارد که هر دوشان در یک رابطه دیگه هستند و نمیتوانند با هم باشند...

Weekend trips, office parties, late night conversations, drinking on the job, marriage pressure, biological clocks, holding eye contact a second too long… you know what makes the line between “friends” and “more than friends” really blurry? Beer.

خلاصه داستان : خانواده داویسونس که از ثروت و طبقه اجتماعی بالایی برخوردار اند، اوبری و پل که به تازگی رابطه شان بینشان شکراب شده است، قصد دارند که به مناسبت جشن سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان، فرزندان و نوه هایشان را نیز به مهمانی دعوت کنند ولی اتفاقات غیرمنتظره ای که در جشن می افتد، همه را نگران می کند و در شوک فرو می برد...

When the Davison family comes under attack during their wedding anniversary getaway, the gang of mysterious killers soon learns that one of their victims harbors a secret talent for fighting back.

خلاصه داستان : خانه شیطان در سال 1983، سامانتا هیوز، دانشجوی کالج، که از نظر مالی دچار مشکل شده بود، یک شغل عجیب نگهبانی از کودک را که مصادف با ماه گرفتگی کامل است، انجام می دهد. او به آرامی متوجه می شود که مشتریانش راز وحشتناکی را در خود دارند که زندگی او را در خطر مرگ قرار می دهد...

In the 1980s, college student Samantha Hughes takes a strange babysitting job that coincides with a full lunar eclipse. She slowly realizes her clients harbor a terrifying secret.