خلاصه داستان : داستان فیلم درباره هنرمندی به نام چارلی است که در یک شهر کوچک زندگی می‌کند. در این میان او با یک سوءظن پنهانی‌ مبنی بر اینکه ممکن است یک گرگینه باشد، زندگی سختی را سپری می‌کند. اکنون چارلی از کسانی که دوستشان دارد فاصله گرفته و بیشتر در تنهایی خود فرو می‌رود، زیرا خاطراتش از اعمال وحشتناکی که شب‌ها زیر نور ماه کامل انجام می‌دهد، از طریق آثار هنری‌اش آشکار می‌شود و ...

Small town artist Charley is a tortured man whose drinking binges blur with his sneaking suspicion that he might be a werewolf. He distances himself from those he loves and sinks deeper into solitude, as his flashes of memory of his grisly nighttime acts manifest themselves through his artwork.

خلاصه داستان : این فیلم "در آستین تگزاس" واقع در آستین ، تگزاس ، اریکا ناراضی و بی ادب را در حالی که با مجموعه ای از مردان بی نام می خوابد دنبال می کند ، تا اینکه با نیت ، جانباز سابق جنگ عراق و دارای رده های اجتماعی ، دوست می شود

A woman attracts the attention of a psychotic former Army interrogator and an emotionally fragile young man caring for his ailing mother.

خلاصه داستان : "ری" 19 ساله ، در یک روز زیبای تابستانی تصمیم میگیرد که دو نفر را به قتل برساند. دوستانش که شاهد صحنه قتل بوده اند به او در راستای مخفی کردن جسدها کمک میکنند. "ری" به مدت چهارسال از قانون فرار کرده و کسی از این قضیه بو نمیبرد ولی یک کارآگاه میداند که او مرتکب قتل شده اما دلیلی برای اثبات ندارد...

A charismatic psycho suspected of killing two innocent campers in a cold-blooded double homicide grows increasingly unstable as his suburban empire starts to crack at the foundations.

خلاصه داستان : پیرمرد؛ فیلمی ترسناک مهیج به کارگردانی لاکی مکی است. یک کوهنورد گمشده با پیرمردی بی نظم که در جنگل زندگی می‌کند برخورد روبرو می‌کند اما هرگز نمی‌تواند کابوسی که قرار است دچارش شود را تصور کند…

Deep in the woods, a lost hiker stumbles upon the cabin of an erratic and reclusive old man. What starts off as cordial conversation soon turns dangerous as it becomes clear that one or both of them might be hiding a terrifying secret.

خلاصه داستان : سارا پس از اینکه شاهد حادثه‌ی وحشتناکی در مورد والدینش می شود اقدام به خودکشی می کند. او که پس از تلاش ناموفق خود برای خودکشی بهبود می یابد، در خانه پدر و مادرش بیدار می شود و هیچ خاطره ای از اتفاقات رخ داده و یا از عزیزانش ندارد. شوهرش نیک به او کمک می‌کند تا استراحت کند، بهبود یابد و دوباره روی پاهایش بازگردد، اما سارا ...

Sara wakes from a coma to a life she doesn't remember; a fragile, slippery reality that spirals into a nightmare where nothing is as it seems.