خلاصه داستان : ویکی پسر جوانی با موهای بلند قرمز رنگ است که به همره پدر و مادرش در دهکده کوچکی به نام فلیک زندگی می‌کنند. پدرش رییس و فرمانده دهکده است. او مانند بقیه وایکینگ‌ها نیست و بسیار خجالتی و ضعیف است. ولی به کمک هوش زیادش در وضعیت‌های ناامید کننده به وایکینک‌های دیگر و دوستانش کمک می‌کند.

Vicky is the only son of Halvar, the formidable viking chief. Vicky renounces violence but nevertheless he is able to convince the seasoned viking warriors to take him along on their voyages. In dangerous situations, where their bravery and force are not quite enough to master the situation, the wild-eyed warriors learn to rely on Vicky's cleverness.

خلاصه داستان : لوپین نصف الماس حاوی نیمی از نقشه را در اختیار می گیرد و به جستجوی نیمه دیگر می رود تا بتواند گنجینه درون نقشه را بدست آورد

As Lupin's mentor Don Dolune lies on his deathbed, he hands the master thief a gift, the diamond named Twilight. Though it's only half the treasure — the other half of the Twilight can be found in Morocco. Lupin must contend with his on-again-off-again-partner Fujiko, his feelings for the mysterious Lara, and the relentless whip-wielding maniac Sadachiyo in order to bring Twilight back to its full glory.

خلاصه داستان : آکیرا یک پروژه نظامی مخفی، نئوتوکیو را به خطر می اندازد، زمانی که یکی از اعضای باند دوچرخه سواری را به یک روانپزشک خشمگین تبدیل می کند که تنها توسط یک نوجوان، باند دوستان دوچرخه سوارش و گروهی از روانشناسان می تواند متوقف شود...

A secret military project endangers Neo-Tokyo when it turns a biker gang member into a rampaging psychic psychopath that only two teenagers and a group of psychics can stop.