خلاصه داستان : یک کارمند اداری مدرن، با فیلیپ، یک مرد جوان و معروف که در یک خانواده بورژوازی (این واژه به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه‌دار در جامعه اطلاق می‌شود) متولد شده، ملاقات می کند. حاصل این دیدار و عشق میان آنها یک فرزند دختر می شود اما...

A chronicle of the unconditional love between a mother and her daughter, from 1958 to the present day, which is endangered by an unsteady and manipulative father.

خلاصه داستان : زنی که به طور ناعادلانه در طرح پناهندگی پاریس نهادینه شده است تا با کمک یکی از پرستاران آن فرار کند. بر اساس رمان "Le bal des folles" نوشته ویکتوریا ماس...

Eugenie has a unique gift: she hears and sees the dead. When her family discovers her secret, at the end of the 19th century, she is taken by her father and brother to the neurological clinic at La Pitié Salpêtrière with no possibility of escaping her fate. Her destiny becomes entwined with that of Geneviève, a nurse at the hospital.

خلاصه داستان : وقتی دوستان ساده‌اندیش، ژان گاب و مانو، مگس غول‌پیکری را پیدا می‌کنند که در صندوق عقب یک ماشین گیر افتاده است و..

Two dimwitted buddies hatch a money-making scheme after discovering an overgrown fly in the boot of a car.

خلاصه داستان : علاقه بیش از حد مردی به یک کت پوست آهو که باور دارد دارای قدرت مافوق طبیعی است باعث میشود دست به کارهای خطرناکی بزند ...

A man's obsession with owning the designer deerskin jacket of his dreams leads him to turn his back on his humdrum life in the suburbs, blow his life savings, and even turn him to crime.

خلاصه داستان : آنتوان بسون ، شوهر مطلقه میریام ، مرد خوبی است. مسئول امنیت در یک بیمارستان ، وی هم توسط مقامات برتر و هم همکارانش مورد احترام است. علاوه بر این او پدر خوبی است که مایل است به پسر یازده ساله خود ژولین نزدیکتر شود ، تصمیم گرفته است به زودی به شهری که پسر در آنجا زندگی می کند با مادر و خواهر بزرگتر خود ژوزفین منتقل شود. این همان دلیلی است که آنتوان ، پدر دلسوز ، خواستار حضانت مشترک ژولین شده است. خوب ، به شرطی که آنتوان واقعاً مردی باشد که ادعا می کند همه چیز خوب است. دردسر این است که همسر و دو فرزندش او را کاملاً متفاوت می بینند. زیرا در گذشته ، آنتوان از یک فرشته دور بود. برعکس ، او مهارت ایجاد فضای ترس دائمی در خانه را داشت ، تا آنجا که گاهی همسرش را زیر چشم فرزندان خود کتک می زد. و او راحتتر از پس آن برآمد زیرا میریام ، مایل به جلوگیری از مشکلات بیشتر ، هرگز شکایتی علیه او نکرد

In the midst of a divorce, Miriam Besson decides to ask for exclusive custody of her son, in order to protect him from a father that she is accusing of violence. The judge-in-charge of the file grants a shared custody to the father whom it considers abused. Taken as a hostage between his parents, Julien Besson will do everything to prevent the worst from happening.