خلاصه داستان : هنگامی که برادر گمشده اش دوباره سر و کله می زند ، جاکوبو که ناامید از اثبات زندگی خود به چیزی اضافه شده است ، به دنبال آزار و اذیت همسر است. او به مارتا ، کارمند کارخانه جوراب سازی خود روی می آورد و با او رابطه خاردار دارد

When his long-lost brother resurfaces, Jacobo, desperate to prove his life has added up to something, looks to scrounge up a wife. He turns to Marta, an employee at his sock factory, with whom he has a prickly relationship.

خلاصه داستان : یک جوخه گشت زنی غیرنظامی که برای بهبود تصویر پلیس ایجاد شده است، به طور ناخواسته هنگام رویارویی با جنایتکاران عجیب جان آنها را به خطر می اندازد.

The members of a diverse vigilante group formed to boost the police's image are put in jeopardy when they stumble upon an unexpected drug deal.

خلاصه داستان : زندگی یک مادر تنها و طراح زمانی که با یک مرد مرموز آشنا میشود ، به طور کامل به هم میریزد . داستانی سر شار از انتقام ، اشتیاق و رازهای تاریک در سریال شکل میگیرد و …

Revenge, passion and dark secrets push a successful fashion designer and single mother to her limits when she meets a handsome and mysterious man.

خلاصه داستان : در داخل یک ساختمان قرنطینه شده به خاطر نوعی ویروس یک مرد باید از همسر خود و همسایگان جدید محافظت کند...

A man protects his pregnant wife from their neighbors after the apartment is quarantined.

خلاصه داستان : یک ویروس در سراسر شهر پخش می شود و باعث می شود افراد آلوده به شکارچیان شرور تبدیل شوند. آیریس و دخترش در قتل عام گرفتار می شوند و در میابند که افراد آلوده به مدت 32 ثانیه ناتوان می مانند و در این مدت قدرت خود را بازیابی می کنند...

A virus is unleashed and a chilling massacre runs through the streets of Montevideo.

خلاصه داستان : ستارتی ، یک کارمند عادی که به تازگی از کار اخراج شده است ، از بوئنوس آیرس به لاپاچیتو یک شهر در استان چاکو سفر می‎کند. او باید از اجساد مادر و برادرش که کشته شده‎اند ، مراقبت کند تا بتواند پول بیمه‎ی آنها را دریافت کند و به برزیل برود. اما…

Cetarti is drowning in nothingness. With no job or purpose, he spends his days inside watching documentaries on television, until one day he is informed that his mother and brother were gunned down. He travels from Buenos Aires to Lapachito, a decrepit town in the province of Chaco in northern Argentina to deal with their bodies and to get the life insurance money. There he meets Duarte, a sort of boss in the town and a friend of his mother's murderer who also kidnaps people for money. Cetarti's path will lead him to committing illegal acts to get his hands on the insurance money and to his involvement in Duarte's dark dealings, leading to an absurd and unexpected outcome.