خلاصه داستان : در تابستان 1990 ، کمپ کیندلوود مجبور شد برای اولین بار در هفتاد سال حیات خود همکاری کند. راجر (کالین موکری ، به هر حال خط کیست؟) ، مدیر اردوگاه ، تلاش می کند تا هر دو طرف را متقاعد کند که این یک ایده عالی در تلاش برای جلوگیری از اردوگاه از قطعه قطعه سازمانی است. اما بعد از برخورد ناخوشایند دیل (اریک آزبورن ، دگراسی) و آمبر (راشل داگنایس ، برادر) ، همه شرط بندی ها خاتمه می یابد. دیل و آمبر هر دو طرف خود را جمع می کنند تا تلاش کنند اردوگاه خود را پس بگیرند و بر آنچه که به حق خود احساس می کنند برتری کسب کنند. این نبرد درگیر مجموعه ای از شوخی ها و شیطنت ها است که توسط سرایدار اردوگاه قهوه (کوین مک دونالد ، بچه ها در سالن) دامن می زند ، در حالی که دختران و پسران برای خانه تابستانی خود می جنگند

When camps around the country were shutting down every year and Camp Kitchikewana made the economically necessary move to turn co-ed, the result was a very real clash of the sexes.

خلاصه داستان : داستان در مورد هارلی است که در یک برنامه تلوزیونی شرکت میکند که قرار است روز تولدش را با برنامه هایی سرگرم کننده جشن بگیرد، اما همه چیز آنطور که باید پیش نمی رود و...

A boy named Harley and his family attend a taping of The Banana Splits TV show, which is supposed to be a fun-filled birthday for young Harley and business as usual for Rebecca, the producer of the series. But things take an unexpected turn - and the body count quickly rises. Can Harley, his mom and their new pals safely escape?

خلاصه داستان : یک دختر نا امید و فراری وارد جنگلی ترسناک می شود و دقیقا در زمانی که در حال اجرای مراسمی مخفی برای ایجاد آشوب بود موجودی اسرار آمیز را ناخواسته بیدار می کند …

A frustrated, angry teenage girl awakens something in the woods when she naively performs an occult ritual to invoke a witch to kill her mother.