خلاصه داستان : "مکس" که به دلیل سرطان لاعلاج از زندان آزاد شده است، تلاش می‌کند تا دوباره با دختر و نوه ای که هرگز ندیده است، ارتباط برقرار کند. اما زمانی که شوهر سابق دخترش دوباره بازگشته و شروع به آزار او می‌کند، گذشته خشونت‌آمیز مکس بار دگیر خود را نشان داده و ...

Released from prison with terminal cancer, Max tries to reconnect with his estranged daughter and the grandson he’s never known. When his daughter’s abusive, drug-addicted ex-husband reappears, Max’s violent past comes back to haunt them all.

خلاصه داستان : سرباز سابق نیروی دریایی که از بیماری PTSD رنج می‌برد، خانواده‌اش را برای جنگی در برابر بیگانگان آماده می‌کند.

A former marine suffering from severe PTSD prepares his family for war as the deadline for an alien invasion approaches.

خلاصه داستان : پین‌بال مردی که بازی را نجات داد؛ فیلمی کمدی درام به کارگردانی آستین و مردیث براگ است. داستان راجر شارپ، جوانی که ممنوعیت 35 ساله بازی آرکید پین بال را در شهر نیویورک لغو کرد…

The dramatic comedy is based on the true story of writer and pinball wizard Roger Sharpe, chronicling his journey to overturn New York City’s 35-year ban on pinball.

خلاصه داستان : در استکهلم ، سوئد ، هکر هوشیار Lisbeth Salander توسط برنامه نویس رایانه ای Frans Balder برای بازیابی Firefall استخدام شده است ، برنامه ای که قادر به دسترسی به کدهای هسته ای جهان است که او برای آژانس امنیت ملی تهیه کرده است ، زیرا Balder معتقد است که وجود آن خیلی خطرناک است. لیسبت با موفقیت Firefall را از سرورهای NSA بازیابی می کند و توجه آدوین Edwin Needham را به خود جلب می کند ، اما قادر به باز کردن آن نیست و این برنامه بعداً توسط مزدوران به سرپرستی یان هولستر که او نیز برای قتل لیسبب تلاش می کند ، از وی به سرقت می رود. هنگامی که او در برنامه ریز و درشت برنامه ریزی شده خود شرکت نمی کند ، به اشتباه اشتباه می گوید که لیسبت تصمیم گرفت آتش را برای خود نگه دارد

After being enlisted to recover a dangerous computer program, hacker Lisbeth Salander and journalist Mikael Blomkvist find themselves caught in a web of spies, cybercriminals and corrupt government officials.

خلاصه داستان : برامس: پسر دوم پس از نقل مکان خانواده ای به عمارت هیل شایر، پسر خردسال آنها به زودی با عروسکی شبیه به زندگی به نام برامس دوست می شود...

After a family moves into the Heelshire Mansion, their young son soon makes friends with a life-like doll called Brahms.