خلاصه داستان : نوریا دختر جوانی است که زندگی خوبی دارد، دوست پسری برای ازدواج با او و پدر و مادری که او را دوست دارند، اما یک مشکل: او هنوز با خورخه ازدواج کرده است. مدیر عامل سابق، خورخه تقریباً در ویرانه با رئیس سابق و دوستش لوکاس زندگی می کند. پس از دو سال جدایی، خورخه او را فراموش نمی کند، اما نوریا سعی می کند از او درخواست طلاق کند، زمانی که به اشتباه متوجه می شود که خورخه تلاش کرده است

Nuria is a young girl with a good life, a boyfriend to marry him and a parents who love her, but a problem: she still is married with Jorge. Former CEO, Jorge lives almost in the ruin together his ex boss and friend Lucas. After two years separated, Jorge doesn't forget her, but Nuria tries to ask him files for divorce when she wrongly discovers that Jorge has tried to commit suicide jumping by a window. Feeling responsible by it, Nuria talks with her parents Miguel and Patricia, according cheat Jorge for that he beliefs that they aren't divorced and Miguel didn't lose his company due to the Jorge's bad business inversions that ruined his parents-in-law, in order to get the divorce without pain for anybody. The real problem is what when the lies accumulate, the situation is each time more dangerously out of control.

خلاصه داستان : جسد مردی جوان در وسط جزیره لاگومرا پیدا می شود. پرونده این جسد با متهم کردن یکی از مقامات سیاسی به عنوان قاتل بسته می شود. سه سال بعد از این ماجرا دو مامور پلیس جنایی برای بررسی بیشتر به جزیره فرستاده می شوند اما در کمال ناباوری فردی که سه سال قبل جسدش را پیدا کرده بودند را زنده می یابند.

The corpse of a young man appears in a forest on the island of La Gomera, one of the Canary Islands. The case is closed with the indictment of a local politician who is finally exonerated. Three years later, Sergeant Bevilaqua and Corporal Chamorro join Corporal Anglada to reactivate the investigation.

خلاصه داستان : شش مامور یگان ضد شورش، مسئولیت اجرای عملیاتی را برعهده می گیرند که منجر به وقوع حادثه ای ناگوار می شود. در ادامه، اعضای واحد رسیدگی به تخلفات پلیس، مسئولیت تحقیق در مورد این حادثه را برعهده می گیرند و...

A fictionalised look into the human tragedy of riot police and police brutality in Spain.

خلاصه داستان : زندگی آرام خانواده ای که از بقیه جامعه جدا شده اند توسط موجودی ترسناک آشفته می شود و پیوندهایی را که آنها را به هم پیوند می دهد آزمایش می کند.

Lucía and her son live isolated from society in a flat place where there’s practically no life. The small family unit formed by mother and son hardly ever receives visitors, and their goal is to lead a quiet existence. At first they succeed, but the appearance of a mysterious, violent creature that starts stalking their small house will put the relationship that unites them to the test.

خلاصه داستان : این سریال درباره یک زندان با زندانیان مبتلا به بیماری های روانی است. گروهی از مردان مسلح قصد دارند قاتلی زنجیره ای را از آنجا بیرون بیاورند، اما رئیس زندان در مقابل آن ها می ایستد.

Armed forces surround a psychiatric prison in order to abduct an incarcerated serial killer — but aren't prepared for the battle that ensues.

خلاصه داستان : 2019 ، مادرید (مرکز اسپانیا و پایتخت کشور). کارمن کبوس quintessential از شخصیت "پلیس بد" است: خشمگین پس از از دست دادن شخصی هفت سال پیش ، او سیگاری سنگین ، مشروبات الکلی سنگین ، و یک زن سخت و بلند بلند در برخورد بد با جهان در همان زمان عشق است. با رئیس کمیسر خود جولیان وارگاس و روزنامه نگار و خبرنگار جنگ آدریان ایگلسیاس رابطه دارد. با شغل به عنوان تنها مهم در زندگی او ، او با جوان "پلیس خوب" زوج شد ، اگرچه تازه کار اوا گونزالز ، یک خنده دار ، خوش بین و خوشبخت با دو فرزند خردسال که اخیراً به کمیساریا نقل مکان کرده بودند ، برای بررسی قتل مونیکا لونا ، زن جوان طبقه بالایی در خانه خود با صحنه عجیب و غریب در اطراف خود مرده بود. در حالی که اوا سعی می کند رفتارهای بی ادبانه کارمن را تحمل کند

Madrid, Spain. A mysterious serial killer murders art collectors and uses their bodies to reproduce scenes from “Los caprichos,” a famous series of drawings by Spanish painter Francisco de Goya…

خلاصه داستان : داستان این فیلم در آینده‌ی بسیار دور جریان دارد و درباره‌ی مردی است که دنیا را تغییر می‌دهد، زمانی که تصمیم می‌گیرد تا لیموناد‌های خانگی خودش را بفروشد و…

Planet Earth, 9177. The remains of humankind live in a post-apocalyptic environment divided into only two social classes: the ruling king and the oligarchs who inhabit the Representative Building and the poor of the world who hardly survive in the slums built around it.

خلاصه داستان : بازرسان Velarde و Alfaro باید چیزی را پیدا کنند که به نظر می رسد یک قاتل زنجیره ای است. این شکار بدون ساعت باعث می شود آنها متوجه چیزی شوند که هرگز به آن فکر نمی کردند: هیچ یک از آنها با قاتل تفاوتی ندارد.

Madrid, summer 2011. Economic crisis. 15-M movement and 1.5 million pilgrims waiting for the Pope’s arrival live side by side in a Madrid that’s hotter and more chaotic than ever. In this context, detectives Velarde and Alfaro must find what seems to be a serial killer. Their against-the-clock hunt will make them realise something they’d never imagined: neither of them are so very different from the killer.