خلاصه داستان :

Vanessa Springora tells how she found herself under the influence of a famous writer. In 1986, she was 13; him, almost 50. She explains how she was the victim of a triple predation: sexual, literary and psychic. But beyond her individual story, she also questions the excesses of an era, and the complacency of an environment blinded by talent and celebrity.

خلاصه داستان : مادری تنها به نام جولی برای شغلی مناسب که می‌تواند به کمک آن مخارج خانواده خود را تامین کند، مصاحبه می‌شود، اما با اعتصاب فلج‌کننده سرویس حمل و نقل عمومی در پاریس، همه چیز از کنترل جولی خارج شده و…

Julie finally gets an interview for a job where she can raise her children better only to run into a national transit strike.

خلاصه داستان : کسانی که دیروز گراهام را دوست داشتند نباید امروز حساب کنند. کسانی که امروز او را دوست دارند ، فردا خطر دل شکسته شدن آنها را دارند ... گراهام با از دست دادن حافظه مکرر ، محدود به یک حافظه کوتاه مدت محدود می شود. او فقط بعد از چند دقیقه بیشتر موارد را فراموش می کند. او دیگر همسرش ایزابل و نه پسر جوانش آنتوان و نه بهترین دوستش فرد را نمی شناسد. از آنجا که هر روز یک روز جدید است ، گراهام با مراجعه به جزئیات دفتر کوچک خود ، کلید تعیین کننده هویت ، با زندگی کنار می آید

After an injury, Graham suffers from short-term memory loss, which causes him to fall back into the abyss of amnesia every 10 minutes. Those around him both profit and suffer from his condition -- his sex-crazed boss, Sabine, tricks him into regular trysts, while his family tries to come to terms with the situation. But when temp Irene starts working at Graham's company, they fall into an affair that begins to make a mark on his memory.

خلاصه داستان : در یک روستای کوچک واقع در جنوب فرانسه ، زندگی با وجود گرمای سوزان بسیار مشکل شده است و مشکل بزرگتر کمبود آب است. همه تحت فشار بزرگی هستند ، مخصوصاً کشاورزان که زمین هایشان نیاز به آبیاری دارد. همین مسئله دلیلی می شود تا مردم به جان هم بیافتند و…

In a small village of the South of France, life is made difficult by a sweltering heat wave and its corollary, a worrisome lack of water. Everyone is under great pressure, especially the farmers whose fields are not irrigated. Which is the reason why the residents are less and less well-disposed toward one of them, Joseph, a young man whose never-ending antics are becoming, in such fraught context, something of an intolerable inconvenience. The mayor tries desperately to calm things down but nothing helps...

خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد پدری است که قصد دارد دختره گمشده اش را با کمک پسرش پیدا کند...

Drama about a father and son who set out to find their missing daughter/sister with the help of an American headhunter.