خلاصه داستان : یک شهر کوچک در صربستان. نیکولا، روز کارگر و پدر دو، دستور داد تا پس از فقر و گرسنگی، فرزندان خود را به خدمات اجتماعی رها کنند، همسرش را مجبور به انجام یک عمل ناامید می کند. تا زمانی که او بتواند شرایط کافی برای تربیت خود فراهم کند، کودکان در مراقبت از فرزندان قرار می گیرند. علیرغم بهترین تلاش های نیکولا و چندین درخواست تجدید نظر، رئیس سرویس اجتماعی
Nikola’s children are taken away from him after social services decide that he is too poor to provide them with a decent living environment. He sets off on foot to lodge a complaint in Belgrade.
-
-
-
-
امتیاز روتن تومتو
100%
-
80/100
-
17 بار برنده جایزه و 14 بار نامزد دریافت جایزه