خلاصه داستان : به نظر می رسد که سندی دوست داشتنی همه چیز را دارد - یک زندگی در حال رشد ، یک پسر جوان دوست داشتنی و یک شوهر ، جیمز که بیش از او می سازد. اما او ماهها پس از یک حادثه دلخراش اتومبیل که دختر آنها کشته شد ، از نظر عاطفی از او دور شده است. صبر و حوصله او باعث دردسر او می شود که به نظر می رسد برای انجام هر کاری در این زمینه ناتوان است. سپس روزی شوهرش مردی تغییر یافته به خانه می آید - عاشقانه ، مهربان و مشتاق گفتگو در مورد انتقال احتمالی او به شهر نیویورک. فقط یک مشکل وجود دارد: ادوارد را به زنجیری به صندلی در زیرزمین حومه شهر بردند ، که توسط گال سخت ، بت ، گروگان گرفته شده بود. پس آن مرد که به نظر می رسد ادوارد با سندی عشق ورزیده است کیست

Max never had the good things in life. A life of crime was his only legacy. So when he discovers an unknown brother, to whom fortune has granted all that is missing in Max's life, he decides to do anything to get what should have been his theft, kidnapping, murder, anything! Now all Max wants is his brother's money, his power and especially his beautiful wife!

خلاصه داستان : در Blythe ، کالیفرنیا ، یک شهر کوچک در صحرای دورافتاده کالیفرنیا ، Ethan Inglebrink یک معتاد هروئین عجیب و غریب است که از باغچه خود وسواس دارد. این کمدی تاریک روزهای آخر زندگی ایتان را دنبال می کند ، در حالی که تلاش می کند هدف خود را در زمانی پیدا کند که حتی ممکن است خیلی مهم باشد حتی خیلی دیر است. ایتان پس از قانع کردن دوستان ارشد پوکر خود مبنی بر ابتلا به دیابت ، به منظور توضیح استفاده مکرر از سرنگ ، در حالی که سعی در کسب پول پوکر برای تأمین بودجه سرگرمی و استفاده از مواد مخدر داشت ، شلیک می کند. با نزدیک شدن به اخراج ، باغ ایتان به امید پیروزی در 10،000 دلار جایزه اول در مسابقه "باغ سال" خشمگین شد تا بتواند اجاره بزهکار خود را بپردازد

In Blythe, California, a small town in the remote California desert, Ethan Inglebrink is an eccentric, agoraphobic heroin addict who is obsessed with his garden. This dark comedy follows the last days of Ethan's life as he struggles to find purpose at a time when it might be too late to even matter.

خلاصه داستان :

The three single roommates Janet Wood, Chrissy Snow and Jack Tripper all platonically share Apartment 201 in a Santa Monica, California apartment building owned by Mr. and Mrs. Roper.

خلاصه داستان : فردی گیل جواهرفروشی است که قسم خورده است راننده مستی را که دختر کوچکش را کشته است بکشد.

After his daughter died in a hit and run, Freddy Gale has waited six years for John Booth, the man responsible, to be released from prison. On the day of release, Gale visits Booth and announces that he will kill him in one week. Booth uses his time to try and make peace with himself and his entourage, and even finds romance. Gale, whose life is spiraling down because of his obsession towards Booth, will bring himself on the very edge of sanity. At he end of the week, both men will find themselves on a collision course with each other.

خلاصه داستان : خانواده Firefly آدمکش و جنگلی ، برای فرار از کلانتر انتقام جوی ویدل ، که از بی رحمی هدف خود نمی ترسد ، راهی جاده می شوند.

The murderous, backwoods Firefly family take to the road to escape the vengeful Sheriff Wydell, who is not afraid of being as ruthless as his target.

خلاصه داستان : "ریک" و "رنی" بدنبال زندگی جدیدی به کالیفرنیا آمده‌اند اما جر یکدیگر چیزی پیدا نمی‌کنند و تصمیم می‌گیرند رابطشان را از اینی که هست بدتر نکنند اما در حین راه با یک گروهک جنایتکار روبه‌رو می‌شوند و...

Rick and Reni came to California in search of a new lease on life. Unfortunately, all they found was each other... In a last ditch effort to save their struggling relationship, the duo twist their couples' counseling therapy into a plot that would see them turning back into their Texas low-life roots as petty criminals. As has been the case throughout the history of Rick and Reni's calamity plagued relationship, their haphazard scheme to hold up a dive bar goes horribly wrong. When a diverse cast of bar patrons gets caught up in their failed plot, Rick and Reni begin to not only wonder if they'll survive the day, but if they can survive one another.