خلاصه داستان : یک افسر پلیس باید با فشار جامعه و مادرش برای ازدواج نکردن و همچنین قلدری و فشار مکرر مافوق خود مقابله کند.

Follows the life of Ravishankar Tripathi, a tenacious and dedicated police officer who finds himself at the forefront of a challenging acid attack case.

خلاصه داستان : سارا نجیت تالوار(سانی دوئل) مردی درستکار، به عنوان شهردار شهری کوچک انتخاب می شود. او قصد برقراری عدالت را دارد، برای انجام این کار با بودیو(پراکاش راج) ثروتمند و صاحب نفوذ و مردی خطرناک و تبهکار درگیر می شود. حاصل این درگیری مرگ مینی(اورواش راوتلا) همسر تالوار و بدنام شدن خودش به عنوان رشوه گیرنده است. تالوار هفت سال به زندان می افتد، پس از آزادی با کمک شیکا(آمیرتا راو) گزارشگر تلویزیون تحت عنوان سینگ صاحب به شهر باز می گردد و دست به افشاگری علیه بودیو می زند و …

A common man fights corruption and injustice.

خلاصه داستان : یک بچه شهری به روستای راجستان میره تا دنبال عموش بگرده...

A city guy goes to rural Rajasthan to look for his uncle.

خلاصه داستان : آجی ، یک افسر پلیس مشتاق ، پنج میلیون INR از یک وام گیرنده قرض می گیرد تا رویای خود را دنبال کند. هنگامی که او قادر به بازپرداخت وام به موقع نیست ، تصمیم می گیرد که بخشی از طرح آدم ربایی باشد.

Story of a tumultuous and complex relationship between a father (Mohan Agashe) and son (Ajay Devgan), set against the backdrop of a thriving kidnapping industry in the Hindi heartland of Bihar.

خلاصه داستان : داستان برادری و عشق.

The film starts with a flashback. ACP Bose (Jagapati Babu) is a sincere police officer happily married and lives with his parents and younger brother Chandu (Gopichand). Chandu is a college student and he falls in love with his classmate Indu (Anushka). Enter Section Shankar (Yashpal Sharma), the villain who is notorious for settlements and land deals. He kills anyone who comes in his way and does not leave any evidence or witness behind. He takes a loan of 100 crores from a private bank with the help of a conniving DGP and a politician. He kills the bank’s chairman in order to avoid repayment and puts the blame on Bose. Bose tries to stop Section Shankar. Chandu also gets into disputes with Section Shankar.

خلاصه داستان : پس از درگذشت مادرش ، دشو مستقر در بمبئی از دبی برمی گردد تا به خواهر متاهل خود ، كومود ، و پدر پاسبان پلیس بازنشسته تسلیت بگوید ، اما پس از مشاهده ی یك قتل وحشیانه ، با پلیس و همچنین جهان زیرین درگیر می شود. هم توسط پلیس و هم از طرف افراد وابسته به منگلی که تحت تعقیب قرار گرفت ، تصمیم می گیرد وارد دنیای جنایتکار هاشمی ، رقیب بعدی شود و کار خود را با کشتن مانگلی آغاز کند. ظهور او در این باند بسیار خارق العاده است و ارتباط او با زیبایی بالیوود ، باكتی باتناگر ، باعث ایجاد حسادت در میان پسران هاشم ، شبیر و مقرم می شود كه آنها نیز احساس بی روحی و تهدید می كنند و از هر فرصتی برای تحریک پدرشان علیه خود استفاده می كنند

Deshu, a mechanic from Dubai, comes home to Mumbai, and gets embroiled in a crime by accident. The film shows his meteoric rise from common, law-abiding man to underworld kingpin.

خلاصه داستان : چه اتفاقی می افتد وقتی شما دو پسر را که از هم متنفر هستند دور هم می اندازید. جیمی کلیف ، مدیر مرکز تماس باحال (سیف علی خان) ، یک گانگستر گرافیکی desi wannabe ، Bachchan Pande (Akshay Kumar) یک دختر زیبا پوجا (کارینا کاپور) را که نمی توان به او اعتماد کرد - در سفری به سراسر هند دیدنی - سفری که می افزاید برای اندازه گیری خوب می افزاید. دوره زندگی خود را به روش های دیگری تغییر می دهد - سفری که حتی دشمنان اگر می خواهند زنده بمانند باید به یکدیگر اعتماد کنند. مشکلی که وجود دارد این است که در این دنیا هرگز به کسی اعتماد نمی شود. بدتر از همه اینها ، شر شر Bhaiyyaji وجود دارد

Jeetendra Kumar Makwana is employed full-time at a Call Center and works part-time teaching English. He is recruited by an attractive young woman, Pooja, to teach her Hinglish-speaking boss, Bhaiyaji, English. Jeetendra agrees to do so, falls in love with Pooja, and joins forces with her to steal a bag containing 25 Crore Rupees in cash. He will soon find out that Bhaiyaji is a hoodlum and extortionist known to the Police as Lakhan Singh.

خلاصه داستان : اودیا آرزو می کند که یک افسر پلیس شود و به کشورش خدمت کند. رویای او با عزم و اراده ای شدید همراه است تا رویای خود را محقق کند. حتی در حالی که با شجاعت در مسیر انتخابی خود قدم می زند ، با چهره شر در قالب یک افسر پلیس کج ، شانکار ، روبرو می شود. اما عود به زودی با یک کارمند تلویزیون به نام کاوری ملاقات می کند و یک بار دیگر زندگی خود را وارونه می یابد

Uday dreams of becoming a police officer and serving his country. His dream is accompanied by a fierce determination and drive to make his dream come true. Even as he courageously treads on his chosen path, he is confronted by the face of evil in the form of a crooked police officer, Shankar. But Uday soon meets with a television employee named Kaveri and once again finds his life upside down.

خلاصه داستان : مبارک سینگ در یک دهکده کوچک در Punjab زندگی می کند. او همیشه دلسوز و کمک کننده است ، اما غالباً در نهایت خسارات بیشتری به بار می آورد تا جایی که Village Panchayat برای توبیخ او جمع می شوند. وقتی جامعه خبر می دهد که یکی از ساکنان آنها ، لاخان پال سینگ ، یک عضو زیرزمینی استرالیا است ، آنها تصمیم می گیرند شخصی را برای مشاوره به وی واگذار کنند. اهالی روستا مبارک را انتخاب کردند تا بتوانند از شر او خلاص شوند. بلیط مبارک و سایر هزینه ها پرداخت می شود و پانچایات حتی از رنجلا تمایلی می خواهد که او را همراهی کند. به دلیل آمیختگی ، هر دو در مصر به پایان می رسند و منجر به عاشقانه شدن در زندگی مبارک هنگام دیدار با سونیا ، یک جرم شناس می شود ، که ترجیح می دهد جنایتکاران کشته شود

A comic caper about Happy Singh, a Punjabi villager who goes through a series of misadventures and eventually becomes the King of the Australian underworld.

خلاصه داستان : یک مرد کلاهبردار راز مرگباری را کشف می کند و باید عشق خود، مردم محلی شهر کوچک و دختر کوچکی را که اصرار دارد دخترش است را از اوباش نجات دهد...

A small-time thug comes across a young girl who claims him to be her father, following which he realizes he has a lookalike who's being hunted by goons.

خلاصه داستان : مردم یک دهکده کوچک در هند ویکتوریایی آینده خود را در بازی کریکت علیه حاکمان بریتانیایی بی رحم خود به خطر می اندازند.

In 1890s India, an arrogant British commander challenges the harshly taxed residents of Champaner to a high-stakes cricket match.

خلاصه داستان : یک اف ام ایتام کومار که مسئولیت ایستگاه پلیس تپور در بیهار را به عهده دارد. این منطقه مملو از فساد ، ناکارآمدی ، رشوه خواری ، نفقه گرایی ، نفع گرایی و جرم با کمک پلیس محلی است. به تدریج آمیت می فهمد که سیاستمدار محلی صدو یداو کسی است که بیشترین بهره را از آن می برد. آمیت سوندر یداو پسر صدو را دستگیر می کند. در حالی که ساندر به زودی آزاد می شود ، برخی از افسران پلیس از سیستم ناامید می شوند و اسید را به چشم دو تن از مردان یداو می ریزند و آنها را کور می کند. از طرف رسانه ها رنگ و لعاب زیاد می شود ، جرم تقریباً متوقف می شود و پلیس با احترام مورد توجه قرار می گیرد. اکنون SP آمیت كومار باید این نوع شرایط را پایان دهد

Posted to a small, crime-ridden town, a cop soon learns that cleaning up the system also means confronting the corruption among police and politicians.

خلاصه داستان : تصمیم دیوان عالی هندوستان، دوستی و وفاداری مردی را تحت آزمایش سختی قرار می دهد و...

The decision by India's supreme court to establish caste-based reservations for jobs in education causes conflict between a teacher and his mentor.

خلاصه داستان : سینگ به خاطر ضعیف بودنش به لامپ وصل شده است. با وجود خاص بودن او همچنان زندگی می کند و ایمان خود را زنده نگه می دارد و ...

Laxman Singh Bisht is nicknamed tube light by his neighbours because he is feeble-minded. Despite being special, Laxman lives by one life-lesson; keep your faith alive and you can do almost anything, even stop a war.