خلاصه داستان : کارآگاهی که در تعقیب یک مظنون به قاتل کودک بود، به دلیل این جنایت دستگیر شد، اما پس از یک خطای اداری آزاد شد. کارآگاه مادر کودک مقتول را برای اجرای عدالتی که سیستم حقوقی نمی تواند اجرا کند، استخدام می کند...

A detective on trail of a suspected child killer, was arrested for the crime, but was allowed to walk free after a clerical error. The detective enlists the mother of the murdered child to exact a justice the legal system can't provide.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : زندگی در زندگی آرام و راحت زندگی می‌کند که ناگهان در اثر خشم پسرش , او را به هر وسیله لازم سوق می‌دهد تا از او مراقبت کند .

Leyre lives a quiet and comfortable life which ends abruptly when an act of rage of her teenage son leads her to protect him by any means necessary.

خلاصه داستان : سارا یک آپارتمان عالی، جادار و بسیار ارزان برای خرید به او پیشنهاد شده است. فقط یک مشکل کوچک دارد: او نمی تواند قبل از مرگ لولا، صاحب واقعی و پیرش در آن زندگی کند...

Sara is offered a chance to buy the perfect apartment, roomy, very luminous and inexpensive. She only has one little problem: she can't live in it before Lola, the actual and aged owner, dies.

خلاصه داستان : لوک به همراه همسرش استفانی ، مربی ورزش ، در منطقه ای شگفت انگیز شارلوا در کبک زندگی مسالمت آمیزی را سپری می کند. می توان گفت یک همسر باشکوه ، خانه ای زیبا ، دوستان وفادار ، شکار ، اسکی ، هاکی - یک زندگی عالی. اما این افسردگی شدید است که استفانی را لرزاند و او شیفته ملیسا ، پرستار و دوست این زن و شوهر است و او همسر ایزابل ، پزشک است. وی در حالی که برای کارش به عنوان معمار در پاریس افتخار کسب می کرد ، به طور اتفاقی با لیندسی ، زنی که زمانی برای حضور در هیئت منصفه در تورنتو ملاقات می کرد ، آشنا شد. او داستان آنها را در مورد عشق کامل به یاد می آورد که آنها در دو شب زندگی کردند. او درگیر مثلثی از احساسات شده است

An architect and his wife see their relationship challenged.

خلاصه داستان : این مینی سریال روایتگر داستان یکی از رهبران انقلابی ونزوئلا “الیچ رامیرز” است که به نام “کارلوس” مشهور بود. او یک سازمان تروریستی بین المللی را پایه ریزی کرد و در سال 1975 به اجلاس اوپک حمله کرد...

The story of the Venezuelan Ilich Ramirez Sanchez known as "Carlos", who was, for almost twenty years, one of the most wanted terrorists in the world.

خلاصه داستان : دیلان برک (خوان پابلو رابا) با عشق واقعی خود ماریا (Juana Acosta) سعی می کند از زندگی سابق خود به عنوان یک جنایتکار حرکت کند. او به زودی متوجه می شود که گذشته اش ..

Dylan Burke attempts to move on from his former life as a criminal with his true love Maria. He soon realizes that his past will continue to haunt him, when he learns the new local prison warden, Daniel Calvin, has not forgiven him for an old crime.

خلاصه داستان : روایت داستان عاشقانه مردی به نام مائورو با زنی به نام سولداد که در دهه 1860 رخ می دهد و برای رسیدن به یکدیگر با چالش و موانع بسیاری روبرو می شوند و...

Mauro Larrea and Soledad Montalvo are two strangers whose destinies cross in the second half of the 19th century, leading to their lives changing forever. A history of glories and defeats, of silver mines, family intrigues, vineyards, wineries, and fascinating cities whose splendor faded over time.

خلاصه داستان : این سریال داستان مردیه که به طور کاملا تصادفی مرتکب یه قتل میشه و ...

An accidental killing leads a man down a dark hole of intrigue and murder. Just as he finds love and freedom, one phone call brings back the nightmare.

خلاصه داستان : در همان شبی که یک ماه قرمز خون اتفاق می افتد ، برخی از دوستان دیرین خود را به شام ​​می رسانند: گروه توسط جراح پلاستیک آلفونسو و همسرش ، روانشناس اوا ، تشکیل می شود که میزبان شام هستند. وکلای آنتونیو و همسرش آنا. راننده تاکسی ادواردو و همسر جوان و اخیر او ، دامپزشکی بلانکا ؛ و سرانجام پپه ، یک معلم سابق ورزش در واقع بیکار است ، که به طرز شگفت آوری بدون لوسیا ، دوست دختر اخیر خود ظاهر می شود. او با انگیزه بلانکا ، که برخی رفتارهای بعضی از آنها مظنون به این گروه است ، بازی ای را پیشنهاد می کند که در آن همه غذاخوری ها تلفن های همراه خود را روی میز بگذارند و این شرایط را برای همه بگوید. با شروع یک بازی بی گناه ، افشای تدریجی اسرار باعث ظهور مجموعه ای از حوادث می شود

During a lunar eclipse, seven friends gather for dinner and decide to play a game in which they must share with each other the content of every message, email or phone call they receive throughout the evening.

خلاصه داستان : آزادیخواه سیمون بولیوار بیش از 100 نبرد علیه امپراتوری اسپانیا در آمریکای جنوبی انجام داد. او بیش از 70000 مایل را سوار بر اسب طی کرد. لشکرکشی های او دو برابر قلمرو اسکندر مقدونی را در بر گرفت. ارتش او هرگز فتح نکرد - آزاد کرد...

Bolívar was instrumental in Latin America’s struggle for independence from the Spanish Empire, and is today considered one of the most influential politicians and emancipators in American history. Libertador is told from the viewpoint of Bolívar, portrayed by Ramírez, about his quests and epic military campaigns, which covered twice the territory Alexander the Great conquered, and his vision to unify South America.