خلاصه داستان : دسته ای از افراد نامتناسب و گانگستر برای یافتن الماس گمشده و دزدیده شده سفری را آغاز می کنند.

A bunch of misfits and gangsters embarks on a journey to find a lost and stolen diamond.

خلاصه داستان : یک مهندس رباتیک به نام آرین که در یافتن عشق حقیقی ناکام مانده، عاشق دختری بی‌نقص به نام سیفرا می‌شود ولی خیلی زود متوجه می‌شود او در واقع یک ربات است...

A robotics engineer searching for his perfect partner finds himself falling in love with a human-like android.

خلاصه داستان : چهار دوست جوان برای تاسیس یک شرکت در بمبئی دهه 90 گرد هم می آیند اما با وجود روشهای غیرعادی آنان اینکار به نظر آسان نمی آید...

Four young friends decide to work together when one of them comes up with an innovative and lucrative business plan. But their lives begin to deteriorate when their personal issues surface.

خلاصه داستان : ویشواس رائو توسط مادرش بزرگ می شود که می خواهد او پلیس شود در حالی که او می خواهد بازیگر شود.

Vishwas, an aspiring actor, is mistaken for an inspector while dressed for a photo shoot.

خلاصه داستان : راج کومار یک جوان بی هدف شروع به کار برای بارون مواد مخدر می کند و ماموریت او کشتن رقیب است...

Rajkumar, an aimless youth, works for a drug baron and is sent to kill a rival dealer. His life is changed forever when he meets Chanda, and has no idea she is the adopted daughter of the man he is supposed to kill.

خلاصه داستان : داستان در مورد یه خانواده ی پر جمعیت و مشکلاتشه که همگی با هم توی یه خونه ی بزرگ زندگی میکنن. مسئولیت این خونه و آدم های ریز و درشتش به عهده ی یه پسر جوون به اسم آدیه. عموی آدی با ترفندهای مختلف سعی داره خونه رو از چنگشون دربیاره ولی آدی تمام سعیشو می کنه که خونه رو حفظ کنه حتی جونشو میذاره وسط! ولی دست تقدیر باهاش همراه نیست و اتقاقات ناگوار و در عین حال سرگرم کننده ای براش رخ میده...

As the only employed member of a large family, Aditya Singh a big-hearted mechanic, works hard to provide for his siblings, his grandmother and a bevy of nieces and nephews. But, when he is unexpectedly killed in a car accident, his family's future becomes a murky prospect. Fearful for their safety and happiness, Aditya convinces Yamraj the Hindu god of death, to give him a chance to return -- as a ghost -- to carry out the unresolved business of his life.

خلاصه داستان : عشق واقعی بین یک زوج در سال های 1910، 1960 و 2012. عشق آنها به قدری قوی است که حتی سرنوشت می خواهد آنها را به هم نزدیک کند.

A couple lives though three different lives over different eras as destiny conspires to make them fall in love with each other, against all odds.

خلاصه داستان : یک مرد جوان جهنم است تا دشمن سرسخت خود و معشوق خود را که جان او را نابود کرد نابود کند.

Fida tells the story of Jai who one day happen to meet a young and beautiful woman called Neha and he falls in love with her at first sight.

خلاصه داستان : نیخیل ، یک جوان ساده لوح ، در تلاش برای عشق دو بار شکست می خورد. آیا او بار سوم خوش شانس خواهد بود؟

Nikhil is a simple young man . He loves his hometown Samarpur , football matches , and the college his grandfather passed down to him as a legacy ...

خلاصه داستان : طمع انسان را تا کجا می تواند ببرد؟ آیا "سبزها" می توانند هرگز با پول و توان لابی سازندگان مبارزه کنند؟ آیا طبیعت می تواند بولدوزر را برنده کند؟ اینها مسائل پرچین است که توسط شیخار مطرح شده است. در این نبرد انسان در برابر طبیعت در برابر یکدیگر قرار گرفته اند ، دو قهرمان متفاوت اما به همان اندازه قدرتمند هستند. گوراوپ گوپتا (معروف به GG) مردی است که با هیچ کاری شروع نکرده و اکنون معتقد است که فقط پول می تواند جاه طلبی های او را تقویت کند. در حالی که گوروجی ، به گفته حیوانات متولد شده ، معتقد است که اگر برای جامعه استفاده نشود ، ثروت معنی ندارد درگیری بین این دو گرفتار Jaidev Vardhan نامحرمان است ، که گرچه به فلسفه پدرش احترام می گذارد ، برای آرزوهای Gilt Edge قلاب ، خط و غرق می شود

Jai Vardhan is influenced by an overambitious man. He is unable to differentiate the good from the bad and is carried over into a world full of women and wealth.

خلاصه داستان : راجیو ماتور تصمیم می گیرد که با همکار خود ، پیال ، به طور مشروط ثابت بماند ، بنابراین اجازه می دهد یک گردش را انجام دهد. پیال او را می پذیرد و او را همراهی می کند. در هنگام گردش ، او مست می شود ، و سعی می کند او را مورد آزار و اذیت قرار دهد ، و او تصمیم می گیرد او را رها کند. پس از آن ، با کمی اغماض ، اما مورد ضرب و شتم قرار نگرفت - راجیو جذابیت های خود را به زیبایی دیگری می دهد - عالیشاه صحاحی با شکوه. اما آیا او به اندازه Payal مجاز خواهد بود

Rajiv Mathur decides to go conditionally steady with fellow collegian, Payal, so that be can be permitted to go on an outing. Payal accepts, and accompanies him. During the outing, he gets intoxicated, and attempts to molest her, and she decides to dump him. Thereafter, slighted but not beaten - Rajiv turns on his charms on another beauty - the gorgeous Alisha Sahay. But will she be as permissible as Payal?

خلاصه داستان : ورا (رانی موکرجی) آتش نشان دختری است که در دهکده ای کوچک زندگی می کند اما رویای 70 میلی متر را می بیند. او در یک گروه تئاتر محلی کار می کند اما آرزو دارد در لیگ بزرگ کریکت بازی کند. بله ، باور کنید یا نه ، او می خواهد با Tendulkar و Dhoni برای هند بازی کند. در حالی که ویرا در هند رویاهای خود را می بیند ، روحان (شهید کاپور) کاپیتان برجسته تیم کریکت شهرستان در انگلیس است. روهان به کاپیتان تیم کریکت پدران خود که طی 8 سال گذشته پیاپی باخته است ، به هند برمی گردد. در دهکده ای که دختران کریکت بازی نمی کنند ، ویرا برای تحقق آرزوهای خود مجبور است عمامه و ریش بگذارد و مرد شود. درخشش او در زمین باعث می شود که در تیم Rohans جایگاهی کسب کند

Veera, a fire-cracker of a girl who lives in a small village but dreams of playing cricket in the big league. Rohan is an accomplished captain of a county cricket team in England. Rohan returns to India to captain his father's cricket team which has been losing for the last 8 years. In a Village where girls don't play Cricket, Veera has to put on a put on a turban & beard to live her dream.

خلاصه داستان : خانم بهل مستقر در دهلی معتقد است که پسرش ، سامر ، خود را به عنوان یک قهرمان بالیوود به مراتب بزرگتر از شوهرش رقم می زند. با اعتقاد بر اینکه مادرش ، که متعاقبا درگذشت ، سمیر به بمبئی نقل مکان می کند ، بارها و بارها به استماع رسیدگی می شود ، تقریباً این کار را می کند اما در ساعت یازدهم جایگزین می شود. علی رغم کار به عنوان یک فرد تحویل پیک ، وی قادر به پرداخت اجاره خود نیست و توسط برادر صاحبخانه اش اخراج می شود. او به عنوان معلم رقص در دبیرستان Model به پایان می رسد ، هر روز صبح از مدرسه استفاده می کند تا از امکانات خود استفاده کند و در حالی که عاشق ترانه نگار ، تینا شارما است ، از ماشین خود استفاده می کند. با ملاقات راجیف شارما ، به او وعده داده می شود

Sameer is the archetypal struggler who leaves his dad in Delhi and comes to Mumbai, chasing dreams of becoming a star in Bollywood. Does he manage to survive the bleak and grueling rounds of endless auditions, broken promises and missed chances?

خلاصه داستان : حدود سال 1992 هاریندر مستقر در مالوکوت سر و پا عاشق آیات می شود که برای زندگی در آنجا با بوآ ، فاطمه ، از کشمیر آمده است. او به امید آرزو و ازدواج با او ، علی رغم دریافت پیگیری های عاشقانه از دختر خوشگل روستا ، لاجو ، در عوض در پی حمله به افراط گرایان راست گرای راست هندو به بابری مسجد ، با درد دل مواجه می شود. آئات به دنبال امنیت در بمبئی ، دوباره در آنجا با پدر و بوآ مستقر می شود. این زوج سپس سرنوشت خود را برای دیدار در اسکاتلند طی سال 1999 برگزار می کنند ، جایی که هاریندر اکنون خلبان نیروی هوایی هند است و آئات رقصنده باله است. هم رابطه عاشقانه خود را ملاقات می کنند و دوباره آن را روشن می کنند

A war, religious conflicts, and misunderstandings create obstacles for a couple of different faiths.

خلاصه داستان : یک افسر پلیس به نام سومیر به کمک همکار خود مقداری مخدر از یک فروشنده مواد سرقت می‌کند. اما زمانی که رئیس مافیا در ازای پس گرفتن مواد، پسر سومیر را می‌دزد، او مجبور می‌شود برای نجات پسرش از چنگال مافیا، با آن‌ها همکاری کند اما…

Sumair Azad, a dirty cop and his friend, Jaggi, steal Sikandar Chowdhary's cocaine bag. As a result, Sikandar kidnaps Sumair's son, but things take a turn when he loses the cocaine bag as he faces off Gurugram’s drug lords, a crime boss, murderous narcs and straight cops on one fateful night.

خلاصه داستان : "راج" یک آرشیتکت بدشانس با "پریا" فعال اجتماعی که می تواند مهره شانس او باشد آشنا می شود. متاسفانه "پریا" تلاش می کند از مکانی که "راج" می خواهد آنجا را برای ساخت یک مرکز خرید تخریب کند محافظت می کند و...

Raj Malhotra is a luckless architect who seeks success but in vain. He bumps into a social activist named Priya. Raj finds out that Priya is a lucky charm for him but unfortunately she is protecting the community center for which he aims to win the contract of demolishing for a brand new shopping mall.

خلاصه داستان : داستان رهول (شاهرخ خان) است که به عشق اعتقادی ندارد. راهول نمی تواند درک کند که چگونه دو نفر می توانند زندگی خود را با هم بگذرانند. این داستان Pooja است (Madhuri Dixit) ، که معتقد است کسی وجود دارد که برای او ساخته شده است و او قرار است با آن شخص ملاقات کند. این همچنین داستان نیشا (کاریسما کاپور) است که معتقد است عشق دوستی است و روزی آرزوی او محقق خواهد شد. Dil To Pagal Hai یک نمایش موزیکال بزرگ درباره افراد پرشور و رویایی است. آیا رویاهای آنها محقق می شود؟ آیا آنها عشق واقعی خود را پیدا خواهند کرد؟ Dil To Pagal Hai باعث می شود ما باور کنیم که - کسی - جایی - برای ما ساخته شده است

Rahul, the director of a successful dance troupe, considers Nisha his best friend, though secretly, she is madly in love with him. He then falls for Pooja, who is engaged to Ajay.

خلاصه داستان : مردی برای یافتن عشق خود در دبی راهی سفر می شود ، اما می فهمد که او خواستگاران و طرفداران متفاوتی دارد.

A man embarks on journey to find his love in Dubai, only to learn she has different suitors and admirers.

خلاصه داستان : زندگی ناامیدانه دو برادر دوقلو که از هم جدا شده‌اند، به دلیل گم شدن مواد مخدر، سیاست، تعصبات نژادی، پلیس‌های فاسد و بارداری ناخواسته به هم نزدیک می‌شود.

Two brothers, as different as chalk and cheese, find their lives intertwined when one puts himself in danger via a `get rich quick' scheme and the other finds there is a price on his head.

خلاصه داستان :  یک مراسم عروسی در شهر لندن بهم میخورد و همه به فکر نجات خود هستند و برای اینکار دست به کارهای عجیبی می زنند...

Jagjinder Joginder, a wedding planner, brings together the dysfunctional family of businessman Bipin Arora while making arrangements for Bipin's daughter's destination wedding in London.

خلاصه داستان : پس از درگذشت همسرش ، تاجر ثروتمند مستقر در دهلی ، هاریشچاندرا ، تربیت دو پسر به نام های سونیل و پرم را به عهده خود گرفت. هنگامی که آنها بزرگ شدند ، او سونیل را با باونا ازدواج کرد ، و به پرم اجازه داد تحصیلات خود را کامل کند ، حتی اجازه داد در خارج از کشور تحصیل کند. به زودی سونیل و باونا یک پسر به نام راهول به دنیا آوردند. هنگامی که بهگات به او گفت که یک مسابقه مناسب برای پرم در پونام پیدا کرده است ، خواهرزاده کریشناکانت ، یک تاجر میوه از مادهوپور ، اوتار پرادش ، خانواده به آنجا سفر کردند ، با کریشناکانت ، همسرش ، راما و دخترش راجنی دیدار کردند فوراً پونام تأیید شد. پرم و پونام نیز یکدیگر را تأیید کردند ، با منجم مشورت شد و قرار شد که یک ازدواج در مدت شش ماه انجام شود

Poonam, a traditionally brought-up young woman, is to marry Prem, a groom chosen by her uncle. Poonam and Prem's faith and love are to be tested however, when an accident occurs and Poonam might be scarred for life.

خلاصه داستان : «ساختگی» داستان درباره شخصی به نام سانی است، هنرمندی که از نابرابری درآمد در هند پس از ناکامی در حفظ چاپخانه انقلابی پدربزرگش سرخورده شده است. او تصمیم می گیرد با بهترین دوستش فیروز همکاری کند تا پول تقلبی به دست آورد. آنها با چالش هایی از جانب منصور، یک گانگستر، و مایکل، یک پلیس روبرو میشوند...

Sunny, a brilliant small-time artist is catapulted into the high-stakes world of counterfeiting when he creates the perfect fake currency note, even as Michael, a fiery, unorthodox task force officer wants to rid the country of the counterfeiting menace. In this thrilling cat-and-mouse race, losing is not an option!

خلاصه داستان : یک تاجر ثروتمند افسرده پس از ملاقات با یک زن جوان لاغر و بی دغدغه زندگی خود را تغییر می دهد.

A depressed wealthy businessman and a spunky and care-free young woman embark on an unexpected journey that changes their lives.

خلاصه داستان : یک جوان بدهکار تلاش می کند خودکشی کند ، اما تنها نجات پیدا می کند و متوجه می شود که شانس او بالاخره در حال تغییر است.

A debt-ridden young man attempts suicide, but is rescued only to find that his luck is finally turning.