خلاصه داستان : مادر مجرد حضانت پسر جوان خود را از دست می دهد در حالی که برای تأمین مخارج زندگی خود تلاش می کند ، اما پس از دیدار با یک دختر ناامید مکزیکی که مادر خود را هنگام دزدکی از مرز اشلی آمریکا (ابی کورنش) مادر خود را از دست داده است ، سرنوشت خود را به دست می گیرد چیزی که مادر هنوز از دست دادن پسرش به خاطر خدمات اجتماعی احساس آرامش می کند ، وقتی یک دیدار غافلگیرانه از پدر راننده کامیونش فرصتی برای پول نقد سریع به عنوان یک کویوت فراهم می کند. او که اخیراً شغل خود را در یک فروشگاه بزرگ جعبه در آستین از دست داده است ، بی سر و صدا شروع به قاچاق مکزیکی ها از مرز می کند ، به این امید که از نظر اقتصادی پا بر جا بماند. سپس ، یک شب

A young Texan mother who loses her child to foster care begins smuggling Mexicans across the border.

خلاصه داستان : داستان درباره ی پسری بنام جاکوب که علاقه ی بیش از حدی به موتورکراس و فلزات دارد، می باشد. خانواده جاکوب مجبور می شوند او را به جایی بفرستند که برادرش “وس” به همراه عمه‌اش زندگی میکند. اما پدر احساسی جاکوب و مادرش از این کار ناراحت می شوند و سعی می کنند وی را برگردانند اما...

When motocross and heavy metal obsessed, 13-year-old Jacob's delinquent behavior forces CPS to place his little brother Wes with his aunt, Jacob and his emotionally absent father must finally take responsibility for their actions and each other in order to bring Wes home.

خلاصه داستان : هیولاها شش سال پس از اینکه زمین متحمل تهاجم بیگانگان شده است، یک روزنامه نگار بدبین موافقت می کند که یک گردشگر آمریکایی را که تکان خورده را از طریق یک منطقه آلوده در مکزیک تا امنیت مرز ایالات متحده اسکورت کند...

Six years ago NASA discovered the possibility of alien life within our solar system. A probe was launched to collect samples, but crashed upon re-entry over Central America. Soon after, new life forms began to appear and half of Mexico was quarantined as an infected zone. Today, the American and Mexican military still struggle to contain "the creatures," while a journalist agrees to escort a shaken tourist through the infected zone in Mexico to the safety of the U.S. border.